0.0از 0

آشنایی با قرآن (جلد دهم)

تفسیر سوره های مزمل، مدثر، قیامه

اسلام و معارف
دسته بندی
مرتضی مطهری
نویسنده
صدرا
ناشر
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب آشنایی با قرآن (جلد دهم) 

    قرآن مثل بعضی کتاب های مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه‌ها را از منابع دیگر اخذ کنند. قرآن اصول معتقَدات و افکار و اندیشه‌هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود «باایمان» و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت یا بر عهده اجتهاد گذاشته‌ است. این است که استفاده از هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن مقیاس و معیار همه منابع دیگر است. ما حدیث و سنت را باید با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم و اگرنه نپذیریم. 

    آشنایی با قرآن کتابی از استاد مرتضی مطهری (م ۱۳۵۸ ش) است. این مجموعه چهارده جلدی که به زبان فارسی می‌باشد، سلسله مباحث تفسیری مرتضی مطهری در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است که عمدتاً در بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ خورشیدی تألیف شده‌ بود. مطهری در این مجموعه به تفسیر تمامی سوره‌های قرآن نپرداخته و فقط تفسیر برخی از سوره‌ها یا بخشی از آیات یک سوره را مورد بررسی قرار داده‌است. جلد اول این مجموعه مقدمه و پیش‌درآمدی بر شناخت قرآن است؛ و از جلد دوم تا چهاردهم به تفسیر قرآن پرداخته می‌شود. ویژگی ممتاز این مباحث، توجه به مسائل و موضوعات فکری و اجتماعی روز در حین تفسیر آیات قرآنی است که موجب تازگی و زنده بودن این مباحث گردیده است. ویژگی دیگر بیان روشن و روان آن است.

    در کتاب آشنایی با قرآن (جلد دهم) به تفسیر سوره‌های مدثر، قیامت و مزمل پرداخته شده است.

    گزیده کتاب آشنایی با قرآن (جلد دهم) 

    وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ اِلَیْهِ تَبْتیلاً نام پروردگار خود را ببر. «اُذْکُرْ» از «ذکر» است که ذکر ـ و ذُکْر نیز گفته‏‌اند ـ هم در مورد به زبان آوردن گفته می‏‌شود که در آن وقت ذکر می‏‌گویند، و هم در مورد در قلب توجه کردن، که آن را معمولاً ذُکر می‌‏گویند. و اصل ذکر اگرچه در مورد لفظ هم گفته می‏‌شود، به اعتبار معنی لفظ است، یعنی اگر خواندنی را ذکر می‌‏گویند به اعتبار این است که یک امری را به یاد انسان می‏‌آورد یعنی انسان را از یک غفلتی خارج می‏‌کند. مثلاً اگر ما تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را ذکر می‌‏نامیم نه به اعتبار این است که یک الفاظی (34 بار اللّه‏ اکبر، 33 بار الحمدللّه‏ و 33 بار سبحان اللّه‏) را به زبان خودمان می‌‏آوریم.

    مخصوصا کلمه ذکر در اینجا به کار برده شده است که مفید این جهت باشد که به زبان آوردن این الفاظ به قلب انسان یک تنبه و توجه و یادآوری می‌‏دهد. ریشه لغوی ذکر همان یاد کردن و یادآوری و به یاد آوردن و امثال اینهاست. پس اگر ذکرِ لفظی را هم «ذکر» می‏‌گویند به اعتبار این است که توجه به معانی این الفاظ انسان را به یاد مطالبی می‏‌اندازد، یعنی به یاد چیزی می‌‏اندازد که به یاد او بودن کافی است برای اینکه انسان راه خودش را به دست آورد.