کتاب دختر مهتاب
- چاپی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
کتاب دختر مهتاب اثر نویسنده مالزیایی سولین تن و ترجمه پگاه خدادادی می باشد و توسط انتشارات نشر مجازی منتشر و روانه بازار کتاب شده است. دختر مهتاب رمانی جذاب و گیرا و سرشار از ماجراهای تخیلی و فریبنده مثل سفر به دنیای اسطوره ها و زندگی در فضاهای تخیلی و سرشار از خلاقیت است.
- معرفی کتاب دختر مهتاب نشر مجازی
- خلاصه کتاب دختر مهتاب
- برشی از متن کتاب دختر مهتاب
- خرید کتاب دختر مهتاب
معرفی کتاب دختر مهتاب نشر مجازی
از آغاز خلقت بشر تاکنون جاودانگی رویای دست نیافتنی بشر بوده است و نویسندگان زیادی داستان های فراوانی در باب این رویای شیرین و دست نیافتنی خلق کرده اند تا انسان ها با خواندن این داستان ها، مدتی کوتاه قدم در سرزمین شیرین رویا بگذارند و همراه قهرمان داستان زندگی جاودانه را درک کنند. یکی از این نویسندگان سولین تن است که رمان زیبای دختر مهتاب را در مورد بانویی که اکسیر جاودانگی را می نوشد و آن را به دخترش انتقال می دهد؛ نوشته است.
دختر مهتاب رمانی جذاب و گیرا و سرشار از ماجراهای تخیلی و فریبنده مثل سفر به دنیای اسطوره ها و الهه ها و زندگی در فضاهای تخیلی و سرشار از خلاقیت است؛ داستانی مملو از عشق و نفرت، غرور و سادگی، زیبایی و زشتی که به خوبی خواننده را تا آخر کتاب با خود همراه می کند.
خلاصه کتاب دختر مهتاب
نقشه کتاب دختر مهتاب، داستانی مملو از شخصیت های افسانه ای است که گاهی نه سیاهند نه سفید؛ افرادی منحصر به فرد که هرکدام در جایگاه خود نقش پررنگی در پیش بردن رمان دارند. اما قهرمان اصلی داستان دختری به نام شینگین است که فرزند الهه ی ماه است و جاودانگی از طریق مادرش به وی منتقل شده است. دختری مغرور اما بدون پیچیدگی خاصی که ناخواسته متوجه نیروهای عجیبی که در درون خود دارد می شود و کاملا ناگهانی بار مسئولیتی سنگین را بر دوش خود حس می کند و قدم راه سفر به دنیای افسانه ها می گذارد. این سفر در کنار همه ماجراهای جذاب و هیجان انگیزش در واقع داستان سفر شینگین از دنیای بی خیالی نوجوانی به سرزمین مسئولیت پذیری و تعهد است و در هر مرحله از اتفاقات کتاب شینگین می آموزد که چگونه تعادل مناسب را بین قدرت و مسئولیتی که به واسطه این قدرت بردوش دارد را برقرار کند. شاید اصلی ترین هدف نویسنده نیز گنجاندن همین مفهوم در داستان بوده است که رشد فردی و شخصی آسان بدست نمی آید و باید برای آن تلاش نمود.
سولین تن دختر مهتاب را در هشت فصل نگاشته است؛ در فصل اول به معرفی شینگین و روال زندگی معمولی او می پردازد. در فصل دوم از آشنایی شینگین با پیر خردمندی می گوید که راز نیروهای درونی شینگین را برای او آشکار می کند. در فصل سوم از شینگین می گوید که پس از کشف توانایی های خود و استفاده خودسرانه از آن ها مشکلاتی ایجاد می کند.
در فصل چهارم و پنجم از اتحاد گروه های متنوعی می گوید که توسط شینگین برای مبارزه با نیروهای شرور دنیای افسانه ها ایجاد شده است. در دو فصل بعدی هویت واقعی شینگین آشکار می شود و او با مسئولیت هایی که بر دوشش است بیشترآشنا می شود و در فصل هشتم و آخر نویسنده شرح نبرد شینگ با نیروهای اهریمنی را بیان می کند.
برشی از متن کتاب دختر مهتاب
وقتی سرم را بلند کردم، دیدم که اشکهایم پارچهی سفید و نازک لباسش را خیس کردهاند. تازه آنوقت بود که متوجه شدم لیوای فقط جامهی زیر به تن دارد، حتماً از خواب پریده و با عجله سراغم آمده بود. قلبم تندتند میزد، هر چند پیشازآن هزار بار در لباسپوشیدن به او کمک کرده بودم. سعی کردم با گوشهی آستینم لباسش را خشک کنم. دستم که به لیوای خورد قلب او هم تندتر زد و بازوهایش را محکمتر دور من حلقه کرد و آتش به جانم زد. سالها دوستیمان در یک لحظه به باد رفت؛ جوری به هم نگاه میکردیم که انگار اولین بار است همدیگر را میبینیم. لیوای دیگر آن پسر جوانی نبود که با او دوست شده بودم، همان کسی که همیشه با من شوخی میکرد و سربهسرم میگذاشت. تماس دستهایش آتشی در من شعلهور میکرد و نگاهش نفسم را بند میآورد.
دستم را بلند کردم تا چند تار موهای سیاهش را از صورتش کنار بزنم که آشفته روی ردای سپیدش رها شده بودند. لبهایم از هم باز شدند. لیوای با چشمانی به تیرگی آسمان نیمهشب به دهانم نگاه کرد، بعد خم شد و محکم و در عینحال با ملایمتی آرزومندانه مرا بوسید. نفس عمیقی کشیدم. از بدنش بوی پاکیزگی به مشام میرسید که با عطر گلهای حیاط در هم آمیخته بود.
به انعکاس تصویرم در آینه نگاه کردم. موهای سیاهم تا کمرم آمده و پوستم بهخاطر بیرونماندن در روز آفتابسوخته شده بود. شاید ظاهرم چندان چشمگیر نبود، اما از دیدن خودم احساس رضایت کردم؛ حتی چال کوچک چانهام که ملکه آن را نشانهی کجرفتاری میدانست به نظرم قشنگ بود. خواستم یکی از لباسهای همیشگیام را بپوشم، ولی بعد یک ردای ابریشم آبی روشن انتخاب کردم که نقشی از پرندگان رنگارنگ را بر آن سوزندوزی کرده بودند. لباس را به تن کردم و یکی از سارهای سبزرنگ بالهایش را باز کرد و دور دامن لباسم چرخی زد. جوهر هستیام بدون شک قویتر شده بود. تازگی پیش مین غرغر کرده بودم که همهی لباسهایم ساده و معمولیاند و مین هم یکی از دوستانش که خیاط ماهری بود، خواست این لباس را برایم بدوزد. پیشازاین جز رداهای سفید چیزی در کمد لباسهایم نداشتم. شکایتی نداشتم، چون این لباسها مرا یاد مادرم میانداخت.
ولی حالا زندگیام جان دیگری گرفته و رنگی شده بود. امروز با وسواس بیشتری لباس پوشیدم، تابهحال هرگز به ظاهرم اینقدر اهمیت نداده بودم. با قدمهای نرم و سبک از حیاط گذاشتم و بهسمت اتاق لیوای رفتم، ولی بیرون آن ایستادم. نکند همهی اینها خوابوخیال بوده باشند؟ شاید لیوای فراموش کرده بود. از آن هم بدتر، شاید پشیمان شده بود. بر خودم مسلط شدم، صاف ایستادم و درهای اتاق لیوای را باز کردم.
خرید کتاب دختر مهتاب
نسخه چاپی کتاب دختر مهتاب را می توانید از سایت یا اپلیکیشن فراکتاب سفارش داده و پس از خرید با مطاالعه آن همراه با شینگین قدم در نیای اساطیر چین بگذارید.
مشخصات کتاب دختر مهتاب در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | مجازی |
نویسنده: | سو لین تن |
مترجم: | پگاه خدادی |
تعداد صفحه: | 532 |
موضوع: | رمان خارجی، داستان خارجی |
قالب: | چاپی |