کتاب خیره به خورشید نگریستن
- چاپی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
اروین دییالوم در کتاب خیره به خورشید نگریستن بهطور تجربی (مانند هر رویدادی که در زندگی شخص بهوقوع پیوسته است) و از نظر روانپویشی به عمیقترین ترسهای ما نگاه میاندازد و با بلاغتی استثنایی و دیدگاهی انسانپسند شرح میدهد که چگونه میتوانیم به آرامش برسیم.
- معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن
- خرید کتاب خیره به خورشید نگریستن
- خلاصه کتاب خیره به خورشید نگریستن
- گزیده کتاب خیره به خورشید نگریستن
معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن
این کتاب بهطور تجربی (مانند هر رویدادی که در زندگی شخص بهوقوع پیوسته است) و از نظر روانپویشی به عمیقترین ترسهای ما نگاه میاندازد و با بلاغتی استثنایی و دیدگاهی انسانپسند شرح میدهد که چگونه میتوانیم به آرامش برسیم. نوشتار کتاب بذلهگو، دوستانه و تزلزلناپذیر است. تعمق و اندیشهای با بلندنظری که ما را راهنمایی میکند تا به خردی برسیم که بتوانیم ترسهایمان را تحمل کنیم، نه اینکه آنان را مغلوب کنیم. طبق گفته اروین یالوم این کتاب بسیار شخصی است و براساس مواجهه خودش با مرگ نگاشته شده است: «من ترسم را از مردن با همه انسانها در میان میگذارم؛ سایه تاریک چیزی که هرگز آن را کامل نشناختیم».
خرید کتاب خیره به خورشید نگریستن
نسخه چاپی این کتاب را با تخفیف ویژه از سایت یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
خلاصه کتاب خیره به خورشید نگریستن
تمامی ما لحظاتی در زندگی خود به مرگ، این تنها واقعیت مسلم زندگی، اندیشیدهایم. اما چگونه میتوانیم با اضطراب مرگ زندگی کنیم و سایۀ سنگینش را از سر روزهایمان برداریم؟
تصور کنید یک رواندرمانگر هر روز با مراجعانی روبهرو میشود که از ترس مرگ فلج شدهاند:
• زنی که بعد از مرگ دوستش، شبها از خواب میپرد و فکر میکند دنیا بیمعناست.
• مردی که بعد از تشخیص سرطان، میپرسد: «چرا باید اصلاً زندگی کنم؟»
• پیرزنی که میگوید: «۸۰ سال دارم، اما انگار دیروز به دنیا آمدهام... چرا زمان اینقدر سریع گذشت؟»
• و....
اروین یالوم مثل یک قصهگو، با مثالهای واقعی از مراجعانش و حتی تجربیات شخصی خودش (مثل ترس از پیری)، توضیح میدهد که «ترس از مرگ، در واقع ترس از زندگی ناکام است.» وی در کتاب خیره به خورشید نگریستن که به گفتۀ خودش بیان تجربیاتی شخصی است، به روانترین شکل ممکن به مفهوم مرگ میپردازد و بهجای انکار مرگ در چشمانش خیره میشود و تلاش میکند آن را درک کند.
اروین یالوم به بررسی تجربه جهانی انسان از مرگ و میر و تأثیر آن بر زندگی ما، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، می پردازد. یالوم، این روان درمانگر مشهور، استدلال میکند که ترس از مرگ، که اغلب ریشه در درک وجود محدود ما دارد، بیشتر اضطراب ما را تحریک میکند و بر انتخابهای ما تأثیر میگذارد. به گفته یالوم، با رویارویی با مرگ و میر خود، میتوانیم قدردانی عمیقتری از زندگی به دست آوریم، ارتباطات معناداری برقرار کنیم و برای تحقق اهداف شخصی خود ریسک کنیم.
یالوم تأثیر عمیق اضطراب مرگ بر زندگی ما، آگاهانه و ناخودآگاه را برجسته میکند. او در کتاباش خوانندگان را تشویق میکند تا مرگ و میر خود را به عنوان یک کاتالیزور برای تغییرات مثبت بپذیرند. مواجهه با مرگ میتواند افراد را به ارزیابی مجدد ارزشها و اولویتهای خود سوق دهد. این کتاب به شما میآموزد که مواجهه با مرگ و میر باعث میشود زندگی، معنادارتر و رضایتبخشتر، با احساس قویتر ارتباط با دیگران و تمایل بیشتر برای ریسکپذیری، فراهم شود.
ممکن است بپرسید چرا نویسنده این موضوع ناخوشایند و ترسناک را انتخاب کرده است؟ چرا به خورشید خیره شویم؟ چرا از توصیه رئیس محترم روانپزشکی آمریکا، آدولف مایر، که یک قرن پیش تأیید کرده بود «جایی که خارش ندارد، خراش ندهید» پیروی نکنیم؟ چرا باید با وحشتناکترین، تاریکترین و تغییرناپذیرترین جنبه زندگی دست و پنجه نرم کرد؟ در واقع، مرگ همیشه با ماست، درست زیر غشای آگاهی، پنهان و مبدل، که با علائم مختلفی به بیرون نشت میکند، سرچشمه بسیاری از نگرانیها، استرسها و درگیریهای ما است. رویارویی با مرگ به ما اجازه میدهد تا به شیوهای غنیتر و دلسوزانهتر وارد زندگی شویم. بنابراین ما این کتاب را خوشبینانه پیشنهاد میکنیم و معتقد هستیم که به شما کمک میکند به مرگ خیره شوید و با این کار نهتنها وحشت را بهبود بخشید، بلکه زندگی خود را غنیتر کنید.
نویسنده کتاب
اروین دی یالوم متولد در سال ۱۹۳۱ در واشنگتن متولد شد. او در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغالتحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمانهای روانشناختی شهرت دارد. او نویسنده اثر مشهور «وقتی نیچه گریست» است که در ایران نیز بارها چاپ و توسط خوانندگان مختلف خوانده شده است.
گزیده کتاب خیره به خورشید نگریستن
به هر حال هر یک از ما در دورهای از زندگی مان به این که روزی خواهیم مرد، آگاهی پیدا میکنیم؛ این لحظه میتواند در جوانی یا در کهنسالی باشد. همیشه موردی هست که جرقه این فکر را در ذهنتان بیندازد؛ نگاهی در آینه و دیدن چروکهایی در چهرهتان، مویی سپید، خمیدگی شانهها، سالگرد تولدی پس از سالگردی دیگر، به خصوص دهههای چهل تا شصت زندگی، دیدن دوستی قدیمی پس از سالها و تعجبتان از این که چه قدر پیر و شکسته شده است، دیدن عکس قدیمی از خودتان در حالی که کسانی در این عکس هستند که دیگر زنده نیستند و نهایتا دیدن مرگ در خواب و رؤیا.
وقتی چنین تجربههایی را از سر میگذرانید، چه احساسی دارید؟ با آنها چه میکنید؟ آیا به سوی فعالیتهای هیجانانگیز روی میآورید تا نگرانیتان را فراموش کنید و آن را نادیده بگیرید؟ پیشنهاد من این است که خودتان را پریشان و آشفته نکنید، به جایش بر آگاهی خود بیفزایید. از مزایای این موقعیت بهره ببرید. به تصویر جوانی خود نگاه کنید. بگذارید آن لحظهی غمانگیز به آهستگی از کنارتان بگذرد.