
نظرات کاربران و نقد و بررسی شهید عشق
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب این یادداشت را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام . اولین نکته ای لازم میدونم بهش تایید کنم که برای خود من جای تعجب شد این بود که نویسنده کتاب، حنفی مذهب هست که شیفته امام حسین علیه السلام و تفکرات و اندیشه های اهل بیت علیهم السلام شده، اولین باری که ایده نوشتن این کتاب به ذهن نویسنده رسیده هم جالب هست، وقتی درحال خواندن سوره کوثر و تفکر درباره آیات این سوره بوده، ایده نوشتن درباره قیام امام حسین به ذهنش میرسه. محور اصلی کتاب، قیام عاشورا و اتفاقاتی که بعد پیروزی ظاهری یزید رخ میده هست. در این کتاب نویسنده بارها ، نجواهای ذهنی امام حسین و اعضای خانواده ایشان، زن و بچه ها رو با ما درمیون گذاشته که من از قطعیت این نجواها خبر اطمینان ندارم ولی این سبک نویسنده به دلم نشست یکی از ناشر هایی که ای کاش زودتر پیداش می کردم و باهاشون آشنا می شدم، نشر کتابستان معرفت هست. این ناشر موفق مجموعه کتاب های مذهبی و آموزنده از سرتاسر ایران و جهان رو جمع آوری می کنه، کتابستان معرفت این بار سراغ نویسنده ترکی به نام احمد تورگوت رفته و یک ترجمه روان و زیبا رو برای علاقه مندان به آثار عاشورایی تهیه کرده. برش کتاب : پس از ساعتها که به سکوت و بیصدا گذشت، وقتی خورشید در پشت کوههای مغرب از دیدهها پنهان شد، بالاخره حسین زبان گشود و فرمود: «در این جا توقف کنیم.» مسلمبنعقیل هم پذیرفت؛ به اندازهای که برنامهریزی کرده بود، راه رفته بودند. مطمئن بود کسی قافله را تعقیب نکرده و اگر هم کرده باشد، در گذرگاهی دیگر دنبالشان میگردد. در این هنگام مردان قافله بارهای شترها را پایین آوردند و چادرها را برپا کردند. بعضی هم برای آتش هیزم جمع کردند. زنها هم آمادۀ پخت خوراک شدند. علیاصغر کوچکترین عضو خانواده، در آغوش پدر آرام گرفته بود. وقتی چشمان بستهاش را باز میکرد، انگار یک جفت دانۀ زیتون نمایان میشد. در آن وقت علیاصغر شروع به مکیدن و لیسیدن لبهایش کرده بود.