کتاب صوتی خلاصه کتاب غرور و تعصب
- صوتی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی خلاصه کتاب غرور و تعصب
خلاصه کتاب غرور و تعصب یکی از برجستهترین عاشقانههای کلاسیک را در اختیارتان قرار میدهد. در این اثر پرفروش جین آستن داستان عاشقانهی میان دختری از طبقه متوسط و مردی ثروتمند را خواهید خواند که زندگی آنها را برای همیشه دگرگون میسازد.
جین آستین نویسندهی انگلیسی قرن هجدهم بود که در طول عمر کوتاهش، تعدادی از مشهورترین عاشقانههای کشورش را به رشتهی تحریر درآورد. کتاب غرور و تعصب (Pride and Prejudice) شاهکار جاودانهی اوست که حتی امروز هم فروش بالایی دارد و بسیاری از مدارس انگلیسیزبان سراسر دنیا، مطالعهی آن را در سرفصل آموزشی خود قرار دادهاند. اثر صوتی پیشرو، خلاصهای است از این کتاب ستونی که روح اصلی داستان را حفظ کرده و شما را با یکی از برترین رمانهای کلاسیک جهان آشنا میکند.
الیزابت بنت شخصیت اول قصه است، دختری صریح، نکتهسنج، عاقل و محبوب اطرافیان. او و خانوادهاش به طبقهی متوسط انگلستان تعلق دارند و در خانهای روستایی، با معدودی خدمه -طبق رسم آن زمان- یک زندگی معمولی را میگذرانند. لیزی (شکل کوتاه نامش) برخلاف مادر و خواهرهای سبکسرش شخصیتی منطقی دارد و از مطالعهی کتاب و گردش در طبیعت لذت وافری میبرد؛ تا اینکه مرد جوانی به نام چارلز بینگلی ویلایی را در نزدیکی آنها اجاره میکند.
تمام خانوادههای روستا برای معرفی دخترانشان به لینگلی، به تکاپو میافتند. در این میان تلاشهای خانم بنت (مادر الیزابت) نتیجه میدهد و چارلز به جین، دختر بزرگ بنتها علاقهمند میشود. لیزی از ته قلب برای خواهر زیبایش خشنود است اما حضور دوست بینگلی، یعنی فیتز ویلیام دارسی اجازه نمیدهد از این خوشی آنقدرها که میتواند لذت ببرد. این مرد مرفه با رفتار سردش گویی روستاییان را تحقیر میکند، پس لیزی سریعا نتیجه میگیرد دارسی، فردی ناخوشایند است. غافل از اینکه سرنوشت اتفاقات عجیبی را برای آنها در چنته دارد... .
در پایان خوب است اشاره کنیم خلاصه کتاب صوتی غرور و تعصب توسط نیلوفر شیرازیان به فارسی برگردانده شده و نشر نوژین نسخهی صوتی آن را تولید کرده است.
گزیده خلاصه کتاب غرور و تعصب
در ماه مارچ الیزابت به دعوت شارلوت راهی هانسفورد شد. مدتها از دیدار دو دوست میگذشت و گذر زمان نه تنها الیزابت را برای شارلوت دلتنگ کرده بود، بلکه نسبت به آقای کالینز نیز کمتر احساس نفرت میکرد. از طرفی او میتوانست یک شب را در لندن کنار خواهرش سپری کند و از این بابت بسیار هیجانزده بود. در لندن الیزابت اوقات خوشی را کنار خواهرش سپری کرد، گرچه جین ظاهری شاد و سرحال داشت اما خانم گاردینر معتقد بود که او سخت میکوشد تا اندوهش را پنهان کند.
خانم گاردینر همچنین به الیزابت خبر داد که برنامهای برای سفر در تابستان تدارک دیده و از او خواست آنها را در این سفر همراهی کند. الیزابت با خوشحالی دعوت او را پذیرفت. الیزابت در هانسفور نیز اوقات دلپذیری داشت و شارلوت و آقای کالینز از او با خوشرویی استقبال کردند. شارلوت خانه کوچکش را با هیجان به او نشان داد و الیزابت صمیمانه از چیدمان خانه تعریف کرد.
