0.0از 0

دانلود کتاب دقیقه منهای دغدغه

۱۸٬۹۰۰
خرید
  • الکترونیکی
هنوز نظری ثبت نشده!
اولین نظر را شما بذارید
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب دقیقه منهای دغدغه

کتاب دقیقه منهای دغدغه، نوشته‌ی موسی زمان‌زاده دربان و محمد جولایی تهرانی می‌باشد و انتشارات نوژین آن را به چاپ رسانده، با ارائه راهکارهای سودمند به شما کمک می‌کند تا با شناخت بیشتر خود بتوانید با توانایی بیشتری به مدیریت و مهار استرس و اضطرابتان بپردازید و آرامش و آسایش را مهمان ذهن و قلبت‌تان کنید.

تا به حال فکر کرده‌اید که چرا اغلب اوقات در فکر و ذهن خود احساس خلائی می‌کنید که شما را دچار تشویش و پریشانی می‌کند؟ اگر با دقت بنگرید خواهید دید که اضطراب‌های درون شما ناشی از هیجان‌های بدون علت، مشغولیت مداوم ذهن به امور بی‌اهمیت و ظاهری و اهمیت دادن به چیزهای کوچک، سخت گرفتن مسائل و... است که دغدغه‌ها و استرس‌های مختلفی را برای شما به ارمغان می‌آورد.

تاکنون با خودتان فکر کرده‌اید که این حجم از استرس و اضطراب را چگونه می‌توانید دور نگه دارید و از آن‌ها در امان بمانید؟ از بااهمیت‌ترین نکته‌هایی که می‌توان برای مهار استرس و اضطراب به آن توجه کرد، سفر روحی و معنوی است که هر فرد در حد توان خود می‌تواند در این مسیر معنوی قدم بگذارد و از آن عبور کند. خودشناسی یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند در فاصله گرفتن از استرس مؤثر واقع شود، زیرا حاصل خودشناسی خداشناسی است.

از این رو بهتر است با امید به زندگی، آرامش، مهربانی با دیگران، صلح، وقار، متانت، خلوت کردن با خود، خونسردی، فاصله گرفتن از محدودیت‌های ذهنی و جایگزین کردن شادی و عشق از تمامی دغدغه‌های زیان‌بار و تشویش دوری کنید. در کتاب دقیقه منهای دغدغه، راهکارهایی برای رهایی از دغدغه‌های بی‌شمار زندگی با بهره‌مندی از تکنیک‌ها و مهارت‌های کسب آرامش معنوی ارائه شده است.

گزیده کتاب دقیقه منهای دغدغه 

یکی از روزهای ماه فوریه همان‌طور که یک بسته نامه در دست داشتم راهرو طولانی هتلی در فلوریدا را طی کردم. برای گذراندن تعطیلات نیمه دوم زمستان به آن‌جا رفته بودم، ولی هر روز کارم این بود که اول وقت با عجله به نامه‌ها رسیدگی کنم. یکی از دوستانم که بر حسب اتفاق در آن هتل بود و روی صندلی راحتی تاب‌خوری در باغچه نشسته و کلاهش را روی صورتش پایین آورده بود، مرا متوقف کرد و گفت: «دکتر با این عجله کجا می‌روید. بیایید این‌جا روی یکی از این صندلی‌ها بنشینید و اجازه دهید با هم یکی از مهم‌ترین هنرها را تمرین کنیم».

با تعجب پرسیدم: «به شما کمک کنم یکی از هنرهای بسیار مهم را تمرین کنید؟» پاسخ داد: «بله، هنری که این روزها به دست فراموشی سپرده شده است، کمتر کسی این روزها پیدا می‌شود که این هنر را بداند». در جواب گفتم: «ممکن است لطف کنید و مرا هم با این هنر آشنا سازید، چون من شما را در حال تمرین هنری نمی‌بینم».