0.0از 0

کتاب خاطرات نوه مستر همفر pdf

خاطرات جاسوسی، نفوذ و خرابکاری در ایران

۱۳۵٬۰۰۰
خرید
  • الکترونیکی
هنوز نظری ثبت نشده!
اولین نظر را شما بذارید
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب خاطرات نوه مستر همفر

کتاب خاطرات نوه مستر همفر نوشته محسن عبدالله‌زاده، یک روایت کنایه‌آمیز از نفوذ فرهنگی به عنوان یک اثر روایی و کنایه‌آمیز در حوزه جنگ نرم و نفوذ فرهنگی_سیاسی دشمن در ایران شناخته می‌شود. این کتاب با زبانی داستانی و نگاهی طنزآلود اما جدی، خاطرات خیالی «نوه مستر همفر» را روایت می‌کند؛ شخصیتی که در ادامه پروژه‌های استعماری قرن‌های گذشته، مأمور نفوذ و تخریب در بطن جامعه دینی ایران امروز است.

نویسنده با انتخاب فرم خاص خاطره‌نگاری، تجربه‌های مأموریت‌های مخفی را در قالب یک روایت به تصویر می‌کشد. این کتاب با زاویه دید اول‌شخص نوشته شده و تمرکز اصلی آن بر نفوذ در مراکز دینی، فرهنگی و اجتماعی کشور قرار دارد. راوی داستان با هویت‌های متنوع وارد محیط‌های هدف می‌شود؛ از حوزه‌های علمیه و محافل مذهبی گرفته تا جمع روشنفکران غرب‌زده. این تغییر چهره و روایت‌های واقعی‌نما، مخاطب را به تفکر وامی‌دارد که چگونه دشمن در لباس دوست و حتی در قالب «مسلمان‌نما» وارد ساختارهای اصیل دینی می‌شود.

یکی از نکات قابل توجه این کتاب، استفاده از لحن طنازانه است که نقدهای عمیق ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی را با زبان داستانی ملموس‌تری به مخاطب منتقل می‌کند. مفاهیمی چون پروژه آیت‌الله‌سازی، تغییر هویت فرهنگی از درون و اسلام‌هراسی معکوس در این کتاب برجسته شده‌اند. این اثر به وضوح نشان می‌دهد که نفوذ دشمن تنها با توپ و تانک نیست، بلکه با چهره‌های موجه و قلم‌های به ظاهر روشنفکر نیز انجام می‌شود. سبک روایی این کتاب خواننده را درگیر متن کرده است. همچنین، پیوندی میان گذشته و حال برقرار کرده و تلنگری به تاریخ و تداوم پروژه‌های استعماری می‌زند.

در نهایت، خاطرات نوه مستر همفر کتابی است برای کسانی که دغدغه بیداری در جنگ شناختی دارند. این اثر با زبانی غیرکلیشه‌ای، دشمنی را نشان می‌دهد که در قالب «دوست» وارد می‌شود و ارزش‌های دینی و فرهنگی را از درون هدف می‌گیرد.

گزیده کتاب خاطرات نوه مستر همفر

یادش به‌خیره یکی از کارهای مهمی که در ایران کردیم، آیت‌الله‌سازی بود. در طول تاریخ تنها قشری که مردم ایران از آنها حرف‌شنوی داشتند، آخوندها بودند. از این رو باید هر طور شده در این صنف نفوذ می‌کردیم، لذا عازم شهرهای مذهبی شدم و به محل تجمع طلبه‌ها و حتی بعضی کلاس‌هایشان رفتم.

در چند سفر ماهیانه که در قم و مشهد بودم، پای درس ملاهای بزرگ رفتیم. در بعضی جلسه‌ها لباس آنها را می‌پوشیدم و بعضی مواقع لباس خودم را بعضی مواقع بسته به مخاطب خودم را یک طلبه شهرستانی معرفی می‌کردم یا در مقابل افرادی که عشق اروپا و غرب بودند، خودم را یک دانشجوی محقق از فلان دانشگاه اروپا معرفی می‌کردم. گاهی هم یک اروپایی تازه مسلمان شده که به ایران پناه آورده، در هر صورت خیلی مورد استقبال قرار می‌گرفتم.