5.0از 5

کتاب اینجا بدون تو

شهید محمد بلباسی به روایت همسر

۹۰٬۰۰۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
هنوز نظری ثبت نشده!
اولین نظر را شما بذارید
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب اینجا بدون تو نوشته محبوبه بلباسی، روایت همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی است از زندگینامه این شهید عزیز. این کتاب در دو قالب الکترونیک و چاپی در فراکتاب در دسترس شماست.

معرفی کتاب اینجا بدون تو

شهید «محمد بلباسی» مجاهدی بود که در طول زندگی پربرکت خود، نقش مؤثری در اردوی‌های جهادی و راهیان نور ایفا کرد و در انجام این کار‌ها سر از پا نمی‌شناخت. شهید بلباسی تیم «خادمان شهدای مازندران» را تشکیل داد که پس از ثبت نام افراد علاقه‌مند، کار خادمی زائران اردو‌های راهیان نور را برعهده گرفتند.

او با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و روحیه جهادی در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا شد و فهمید که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی‌شود. کتاب اینجا بدون تو، روایت‌هایی از زندگی او به‌قلم و روایت «همسرش» محبوبه بلباسی؛ روایت‌هایی عاطفی و عاشقانه از عمق زندگی یک شهید. شهید مدافع حرمی که در 16 اردیبهشت 1395 در منطقه خان‌طومان سوریه به شهادت رسید، می‌باشد.

فهرست کتاب

یک لبخند ناگهانی، یک اتفاق عزیز دوست داشتنی، حسن یوسف‌های باران خورده، آهای عزیز! دلتنگی که دست خود آدم نیست، اردیبهشت دلش می‌خواست ما را باهم ببیند، خوشا لذت مسیر، نرگس، سینه سرخ‌ها، شرر نگهت اگر گذارد، کوچه پس کوچه‌های مالخواست، هرچه هستی باش، اما باش، آخرین باران  سرد را یادت هست؟، عزیزم کجایی؟، اگر غم لشکر انگیزد، پیش از بهار، اینجا تمام کلمات بوی رفتن می‌دهد، بیست دقیقه و شانزده ثانیه، باده نوشیده شده پنهانی، در آسمان اتفاق افتاد، آلبوم تصاویر

دانلود کتاب اینجا بدون تو

نسخه الکترونیک این کتاب با استفاده از فایل کتاب اینجا بدون تو pdf تولید و عرضه شده است. این کتاب الکترونیک را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه کنید.

برشی از متن کتاب اینجا بدون تو

فصل 13: عزیزم کجایی؟

عشق می‌تواند یک خبر باشد. تیتر یک روزنامه، زنگ یک تلفن یا سروصدای یک اتفاق که قلبی را آرام می‌کند، یا حتی به هول و ولا می‌اندازد. گاهی به وسعت یک ملت است. گاهی صدای زنگ در یک خانه که نوید بازگشتن پدر را می‌دهد برای اهل و عیالش. عشق و شور برگشتن شهدای غواص در خرداد 1394 برای همه یک تلنگر بود. آرامش و آشوب در هم تنید. سرتاسر ایران تشییع شدند و دل‌ها را به لرزه انداختند.
از این کاروان، تعدادی شهید هم آوردند مازندران. محمد این‌جور وقت‌ها غیب می‌شد. حتی زنگ نمی‌زد. می‌دانستم باغ موزۀ دفاع مقدس ساری، نزدیک پل تجن را آماده می‌کنند برای وداع با شهدا. تا دو سه روز آفتابی نشد. روز مراسم، سر ظهر، سفره پهن کردم. شبکۀ استانی خبر آن روزها را گزارش می‌کرد. تشییع شهدا، مصاحبه‌های مختلف، حال‌واحوال مردم. این وسط مهدی یک نفر را دیده بود شبیه پدرش. حق داشت. خودم هم یک لحظه شک کردم. قد بلند، ریش قهوه‌ای و لباس همیشگیِ خاکیِ خادمی. بابا بابا از دهنش نمی‌افتاد.. .

خرید کتاب اینجا بدون تو

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.

دانلود کتاب اینجا بدون تو