0.0از 0
کتاب پرنده های بی بال pdf
۶۰٬۰۰۰
خرید
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب پرندههای بیبال
حالش اصلاً خوب نبود. از گریه زیادی هم چشمهاش، هم صورتش قرمز شده بود. کمی آب به صورتش زد تا خنک بشود. زلالی و خنکی آب کمی حالش را جا آورد. دلش نمیخواست برود توی خانه، ولی گرمای آفتاب و خستگی باعث شد با دشواری از جا بلند شود و برود داخل. مادرش با دلسوزی نگاهش کرد. وقتی این حال او را دید، دیگر چیزی نگفت. هانیه تا شب تو خودش بود. اصلاً حوصله حرف زدن با هیچکس را نداشت. طبقه بالا دراز کشیده بود و نگاهش به سقف مانده بود. وقتی پدرش از سرکار برگشت، چند بار از پایین صدایش کردند، اما باز از اتاقش بیرون نیامد...