سنت های تاریخی در قرآن و روایات
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب سنت های تاریخی در قرآن و روایات
اجتماعی بودن انسان، مسألهای است که نیاز به اثبات ندارد. در هیچ مقطع زمانی انسان به صورت فردی نتوانسته است همهی نیازهای خود را برآورده کند. لازمهی زندگی اجتماعی انسان، حاکمیت سنن، قواعد و قوانینی است که به صورت قضایای شرطیه محقق میشوند.
اگرچه در اصل بشر بودن، تفاوتی میان انسانها نیست ولی وجود اختلاف در آداب و رسوم، احساسات، عواطف و همچنین ویژگیهای فردی، رفتاری و تربیتی قابل انکار نیست. بدین جهت، برای رفع اختلافها، حاکمیت قوانین و قواعد ضروری به نظر میرسد. سرآغاز سنتهای تاریخی همین نقطه است.
«سنتهای تاریخ»، یعنی قوانین و نظامهای تغییر ناپذیر مشترک حاکم و جاری بر افراد و جامعهها، که بر اساس قانون اسباب و بر مبنای مشیت و حکمت الهی است و سرچشمه گرفته از مقام تدبیر خداوند در ادارهی جوامع است. در بینش قرآن کریم و اهل بیت علیهمالسلام همانگونه که افراد دارای قوانین حاکم بر خود هستند، امت و جامعهها نیز روح، شعور، حرکت، اطاعت، عصیان، اجل، نامهی مشترک عمل و سنتها و قانونهایی دارند که سرنوشت مشترکی را در جهت اعتلا و یا انحطاط آن ها رقم میزند.
کتاب سنتهای تاریخی در قرآن و روایات، اثر سیدمحمد نقیب؛ در چهار فصل «کلیات و مفاهیم»، «قرآن و تاریخ»، «اهلبیت(ع) و قرآن» و «تاریخ و سنن» با هدف تبیین قانونمندی و حرکت تاریخ و شناخت سنتهای تاریخ از نگاه قرآن و روایات و علل پیروزی و پیشرفت و انحطاط و سقوط امم و در نهایت بازدار و سرانجام تاریخ، به نگارش درآمده که شامل شانزده درس با عناوینی نظیر؛ «مفاهیم1و2»، «شناخت سنتها از قرآن»، «تاریخ در قرآن»، «شیوههای بیان تاریخ در قرآن» و غیره میباشد که به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
گزیده کتاب سنت های تاریخی در قرآن و روایات
قانونمندی تاریخ/جامعه
هنگامیکه سخن از قانونمندی تاریخ به میان میآوریم، مقصود همان قانونمندی جامعه است. زیرا سخن از سنتهای تاریخی ناظر به سنتهای الهی در مورد تطورات و تحولات جوامع است. «و تا مسئلۀ جامعه حل نشود بحث دربارۀ فلسفه تاریخ بیهوده است.»
اگر بپذیریم که جامعه و رأی افراد آن دارای وجود عینی و حقیقی است میبایست باور به سنتهای جدای از افراد آن و مختص به جامعه و تاریخ داشته باشیم. برخلاف کسانی که برای جامعه و تاریخ وجود عینی و حقیقی قایل نیستند و آن را امری انتزاعی میدانند و لذا قوانین مستقل و ویژه برای جامعه و تاریخ جدای از افراد آن را انکار میکنند.
«تاریخ واقعیت خارجی ندارد بلکه امری انتزاعی است و اما ادعای قانونمندی تاریخ نیز تخیلی بیش نیست چرا که چیزی که واقعیت عینی ندارد چگونه میتواند قوانین حقیقی خاص داشته باشد. تاریخ جریانی است که قابل تکرار نیست و هرگز نمیتوان آن را مورد تجربه قرار داد».