0.0از 0
۶۰٬۰۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب نقد علمی بر سند ۲۰۳۰

سند ۲۰۳۰ یونسکو مجموعه‌ای از اهداف هستند که به آینده مربوط می شوند. رؤسای دولت‌ها، نمایندگان بلندپایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در سپتامبر ۲۰۱۵ گرد هم آمدند و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دستورکار توسعه پایا ۲۰۳۰ را تصویب کردند. این دستورکار که جایگزین اهداف توسعه هزاره شد، شامل ۱۷هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است که نقشه راه جامعه بین‌المللی را در زمینه توسعه پایا برای پانزده سال آینده ترسیم می کند.

این سند در ایران توسط رهبر جمهوری اسلامی در تیرماه ۹۶ با حکم حکومتی ملغی شد. کتاب حاضر با هدف بررسی و نقد این سند به رشته تحریر درآمده است. 

یکی از خطراتی که جوامع اسلامی را تهدید می‌کند، نفوذ تفکر و سبک زندگی معیوب غربی برای از بین بردن هویت و استحاله‌ی اعتقادات کشورها است. این نفوذ در کشورهای اسلامی، به وسیله‌ی دشمنان بیرونی و منافقان درونی محقق می‌شود. برنامه‌ریزی برای تحقق این نفوذ در ایران، به عنوان کشور پیشرو مقاومت در برابر جریان غربگرایی، در سال های پس از انقلاب اسلامی با شدت بیشتری دنبال شده است و مهمترین تسهیل کننده ی این جریانِ نفوذ در ایران اسلامی، غربزدگان در گروه‌ها و طیف‌های مختلف آن هستند. با بررسی دقیق‌تر، یکی از نقاط اشتراک و اتحاد جناح غرب زده در کشور، پنهان شدن در پناه شعار توسعه برای بدست گرفتن مقتضیات بزرگترین جامعه‌ی شیعی جهان است. اما جریان توسعه‌گرا چیست؟ اگر این جریان بتواند به طور کامل بر مقدرات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... کشور ما مسلط شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بر فرض تسلط، جریان توسع هگرا کشور را چطور اداره خواهد کرد؟ ما در پی جوابگویی به تمام این سؤالات نیستیم که این مجال، احتیاج به کتاب یا کتاب‌هایی مجزا خواهد داشت؛ اما برای ورود به بحث این کتاب، باید از دریچه‌ی تلنگر به مبحث توسعه‌گرایی وارد شد. مخاطب این کتاب باید بداند که ریشه‌ی گرفتار شدن فرهنگ کشور به تومورهایی مثل سند 2030 چیست و در نهایت مردم از موافق تا مخالف این سند باید بدانند که در صورت تسلط جریان توسعه‌گرا بر
مقتضیات کشور، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جریان توسعه‌گرا در بیشترِ جوامعی که وارد شده و شروع به ریشه دواندن کرده تعریف کرده در اولین قدم، محور تعادل اجتماعی را «اقتصاد» تعریف کرده و به اصطلاح «تعدیل کلان جامعه حول محور اقتصاد» را در اولویت قرار داده است. به معنی دقیقتر اگر جامعه شامل سه بعد «سیاست، فرهنگ و اقتصاد» باشد، در مدل جریان توسعه‌گرایی که الگوی خود را از غرب می‌گیرد، سیاست و فرهنگ، مفتون اقتصاد بوده و اقتدار علمی، سیاسی و نظامی وابسته به پول تعریف می‌شود و در یک کلام همه‌ی عرصه‌ها را به نفع اقتصاد بازتعریف می‌کند.

جریان توسعه‌گرای داخلی در کتابی با عنوان «الزامات سیاست خارجی توسعه‌گرا» اساس سیاست خارجه‌ی خود را این‌گونه بیان می‌کند که اگر ایران بخواهد مشکل توسعه‌ی اقتصادی را حل کند، باید سیاست خارجی را به نفع اقتصاد بازتعریف کند. به عنوان مثال دراین کتاب می‌خوانیم: «به نظر می‌رسد بهترین سیاست خارجی برای ایران با توجه به تجارب تاریخی و شرایط ژئوپلیتیکی، سیاست موازنه مثبت یا متوازن باشد. اگر قرار است ایران طی بیست سال آینده به قدرت اول اقتصادی در منطقه جنوب غربی آسیا تبدیل گردد به ناچار باید با نظام بین الملل تعامل مصالحه جویانه داشته باشد؛ هرچند از جهت اخلاقی و وجدانی ممکن است این امر تلخ و دردناک به نظر برسد».

گزیده کتاب نقد علمی بر سند ۲۰۳۰

در شرایط امروز جهان، تحقق برنامه‌های توسعه‌ی ملی، با رویکرد سیاست خارجی و تعامل کشورها و نظام بین‌الملل ارتباط بسیار نزدیکی دارد. بر این اساس، راهبردهای تحقق توسعه، از الگوهای گذشته که برپایه‌ی مفاهیمی مانند خودکفایی، استقلال و... استوار بودند، از نظرمحتوایی فاصله گرفته و به الگوی توسعه‌ی برونگرا نزدیک می‌شوند که البته در این الگو مفاهیم خودکفایی و استقلال باز تعریف شده‌اند.
شاخص توسعه‌گرایی حاکم بر جهان کنونی بر اساس راهبرد تعامل می‌باشد چرا که راهبرد انزواگرایی مانع از توسعه می‌شود. در این شرایط، هر برنامه‌ی کلان توسعه ی ملی برای دستیابی به موفقیت نیازمند تعامل با جریانات اصلی نظام اقتصاد و سیاست بین‌الملل و استفاده از امکانات جهانی است؛ چرا که این الگوی توسعه مبتنی بر وابستگی متقابل است و یک ضرورت به حساب می‌آید».