0.0از 0

چکیده کتاب صورتت را بشور دختر

۳۸٬۹۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی چکیده کتاب صورتت را بشور دختر

کتاب صورتت را بشور دختر (چکیده) نوشته ریچل هالیس با ترجمهٔ سمیرا شرکت رضوی در انتشارات نوژین منتشر شده است. 

در کتاب صورتت را بشور دختر (چکیده) یک موضوع اصلی وجود دارد که محور تمام فصل‌های کتاب است؛ درنهایت آنچه در زندگی شما اتفاق می‌افتد به خود شما بستگی دارد. نویسنده در این کتاب به شما یاد می‌دهد شما آن‌قدر قدرت دارید که نتیجهٔ زندگی خود را تعیین کنید، اما بدون زدودن تمام مفاهیم نادرستی که خوراک ذهن خود کرده‌اید، نمی‌توانید به قدرت حقیقیِ خود دست یابید.

در این کتاب «دروغ‌ها» نمایان می‌شود. دروغ یعنی باورهای سمج و نادرستی که سال‌ها در زندگی ما ریشه دوانیده‌اند و حالا وقت آن است که از آن‌ها رها شویم. هالیس در جایگاه یک نویسندهٔ معتبر و مشهورِ بین‌المللی، به زنان و مردان می‌آموزد که چگونه تجربیات شخصی خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند تا بتوانند بر این دروغ‌ها غلبه کنند. در هر فصل ابتدا او از تجربهٔ خود به خوانندگان می‌گوید که چطور بعد از مواجه‌شدن با یک دروغ، الگوی خاصی را در زندگی مدنظر خود قرار داده است؛ سپس هر فصل را با چند نکته به پایان می‌رساند: نکاتی که به او کمک کرده تا بر دروغی که در آن فصل مطرح شده، غلبه کند.

اگر فرصت مطالعهٔ کتاب کامل صورتت را بشور دختر را ندارید این کتاب برای شما بسیار کاربردی است. 

بخشی از چکیده کتاب صورتت را بشور دختر

یک روز وقتی داشتم از بازی با پسرهایم لذت می‌بردم، دچار بی‌اختیاری ادرار شدم. اما این دفعه شبیه آن اتفاقی نبود که در اردو افتاد که مجبور شدم تمام مسیر را با پای پیاده بروم و در حین راه رفتن محتویات بطری آبی که دستم بود را روی شلوارم بریزم تا وانمود کنم اتفاقی نیفتاده، هر چند هنوز هم تحقیرآمیز بود. اما البته این‌بار به جز خودم کسی متوجه این ماجرا نشد. جالب اینجاست که این اتفاق گواهی است بر اینکه من سه بار زایمان کرده‌ام. به محض اینکه نوزاد از بدن شما خارج می‌شود، دیگر هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود. اگر قبلاً جای من بوده‌اید یا می‌دانید چه حسی دارد، احتمالاً مرا تأیید می‌کنید؛ اما اگر درکی از این موضوع ندارید اشکالی ندارد که منزجر شوید، شاید اگر تجربه کنید نظرتان عوض شود.

آن روز در حال پریدن روی ترامپولین یا تشک پرش بودم و بابت نسیم خنکی که در شلوارکم می‌پیچید احساس خوبی داشتم. نیم ساعت بعد، تصاویری که از قبل گرفته بودم را در فیس‌بوک خودم بارگذاری کردم.