مونتمورنسی
Montmorency and the assassins
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب مونتمورنسی
در یک شب تاریک در لندنِ دوران ویکتوریا، مونتمورنسی، آفتابهدزدی خردهپا، موقع فرار از روی سقفِ کارخانه، از سقف شیشهای نورگیر با سقوطی مرگبار روی دستگاههای فلزی میافتد. اما پزشکی جوان و جویای نام، پیکر درهم شکستهاش را احیا میکند و با افتخار کاردستیاش را در انجمن علمی، محفلی که روشنفکران و دانشمندان کشور در آن گردهم میآیند، به نمایش میگذارد.
همانجا، سارق، کلید زندگی جدیدش را پیدا میکند و پس از آزادی، زندگی دوگانهاش را با دو چهرهی مونتمورنسی محترم و گریزپای شارلاتان آغاز میکند. کتاب مونتمورنسی، اثر الینور آپدیل با ترجمه زهرا فرهادینیا؛ با قلمی ساده اما جذاب، در سی نه فصل به روایت داستانهایی کوتاه به این شخصیت مرموز پرداخته است.
گزیده کتاب مونتمورنسی
فصل بیست و هفتم: وحشت در زیر زمین
حالا دیگر تعطیلات تمام شده بود. مونتمورنسی به کارش برگشته بود و از این بابت خوشحال بود. زندگی کوتاهتر از آنی بود که همهاش را در یک اتاق هتل سر کنی. با اینکه بصورت فزاینده با احساسات عجیبی ناشی از گناه و پریشانی حاصل از زیستن در یک زندگی آغشته به جنایت دست و پنجه نرم میکرد، به درآمد نیاز داشت و تنها راه پول درآوردن هم انجام کاری بود که به بهترین نحو آن را انجام میداد. اما بعد از مرگ فریکشو، هیچ چیز مثل قبل نبود. مونتمورنسی هشداری بسیار واضح از خطراتی که با دستگیر شدن در انتظارش بود دریافت کرده بود. چندتا کاری که بعد از سخنرانی پروفسور هامبلی انجام داده بود از لحاظ زمان و مکان خیلی باهم فاصله داشتند. بعد از گذشت چندماه و افزایش تعداد دستبردها، مونتمورنسی تصمیم قاطع گرفت که از الگوی خاصی که شاخکهای پلیس را بجنباند پیروی نکند. اما خطر فقط به قانون و قضا محدود نمیشد؛ و مونتمورنسی بعد از اتفاقی که در یک روز سرد فوریه برای گریزپا افتاد به آن ایمان آورد.
گریزپا خیلی به خودش مینازید. بعد از حدود دوسال احساس کرده بود که استاد کار در مجرای فاضلاب شده و به همه اوضاع و راه و بیراهههای زیر زمین آشناست و حالا دیگر نیازی ندارد روی دیوار با گچ علامت گذاری کند.
شبکه آبگذر در اختیارش بود تا هرطور که میخواهد از آن استفاده کند.. .