خلاصه کتاب لورنا دون
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی خلاصه کتاب لورنا دون
داستانی که عشق و نفرت را رویاروی هم قرار میدهد. ریچارد دادریچ بلکمور در خلاصه کتاب لورنا دون ماجرای پسر جوانی را برایتان روایت میکند که به جای انتقام از قاتلان پدرش، راه عشق را انتخاب میکند؛ عشقی پرشور که به جنگ خشونتهای اجتماعی میرود. گفتنیست این رمان کلاسیک از برجستهترین آثار ادبی انگلیس است.
«جان رید» جوانک کشاورزی است که در کودکی پدر خود را از دست داده. اگرچه قاتلان پدرش را بهخوبی میشناسد اما توان مقابله با آنها را ندارد. خانوادهی «دونها» افراد قانونشکنی هستند که تنها نامشان برای ترساندن اهالی «اِکسمور» کفایت میکند. البته نام این خانواده برای جان تنها یادآور شرارتهای ایشان نیست. «لورنا» فرزند کوچک این خانواده است که جان از سالها پیش به او علاقمند شده و آرزویی جز ازدواج با او ندارد. ریچارد دادریچ بلکمور (Richard Doddridge Blackmore) در خلاصه کتاب لورنا دون (Lorna Doone) صحنهای از نبرد عشق و سنتهای اجتماعی را به شما نشان میدهد.
لحن عاطفی و ریتم تند وقایع این اثر را به یکی از احساسیترین و هیجانانگیزترین رمانهای کلاسیک تبدیل کرده است. ریچارد دادریچ بلکمور با نگارش این داستان قصد داشته تا گوشهای از آشفتگی اجتماعی انگلستان را در قرن هفدهم به تصویر بکشد. جامعهای هنجارشکن که تمام قوانین را زیر پا میگذارد اما نسبت به سنتهای پوسیده و فاصلهی طبقاتی مردم همچنان مطیع است.
رمان لورنا دون از زمان نخستین انتشار آن در سال 1869 تاکنون توانسته بسیاری از طرفداران رمانهای رمانتیک و عاشقانه را به خود جذب کند. ماجرای عشقی که با فانتزیهای دوران کودکی آغاز شده اما هرگز با گذر زمان از شور و حرارت آن کم نمیشود؛ تا جایی که جان و لورنا برای ازدواج با یکدیگر از سد سنتهای خانوادگی عبور میکنند.
اگر مشتاق خواندن این داستان هستید اما فرصت کافی برای مطالعهی آن ندارید، خواندن خلاصه کتاب لورنا دون را به شما پیشنهاد میکنیم. این اثر یکی از چکیدههای پنجاه رمان کلاسیک است که کلاید نهرنز گزینش و گردآوری آنها را به عهده داشته. این خلاصه کتاب را با برگردان مریم قنبری، از سوی انتشارات نوژین میخوانید.
بخشی از خلاصه کتاب لورنا دون
جان که پشت درختی پنهان شده بود، یکی از افراد دون را دید که کودکی با موهای مشکی را سوار بر اسبش کرده و با خود میبرد. وقتی به خانه رسیدند، جان پدرش را ندید، ابتدا فکر کرد که پدرش مهمان دارد اما با دیدن مادر و خواهرانش که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و گریه میکردند فهمید که پدرش مرده است. یکی از افراد دون پدرش را کشته بود. خانواده دون، خانوادهای دزد و قانون شکن بودند که در دره دون زندگی میکردند و همه خانوادههای آن ناحیه از آنها میترسیدند.
سالها پیش رییس قبیله دون، آقای اِنزور دون به دلیل کشتن یکی از ملاکان که به او خیانت کرد و باعث شد تمام اموالش را از دست بدهد، در دادگاه محکوم شد و دادگاه او را یک قانون شکن نامید. آقای دون تمام دوستانش را از دست داد و به دنبال مکانی بکر و دور افتاده گشت تا در آنجا زندگی کند و کسی او را نشناسد. بعد از جستوجوی بسیار به اِکسمور رسید، جایی که خانواده رید زندگی میکردند.