0.0از 0

بیست سال بعد

رمان
دسته بندی
چارلی دانلی
نویسنده
۹۹٬۹۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب بیست سال بعد

بیست سال سکوت یک راز سربه مهر و جستجویی خطرناک برای حقیقت! ویکتوریا فورد، قربانی پرونده قتلی وحشیانه متهم به گناهی است که هرگز مرتکب نشده است. حالا خواهرش اما پس از دو دهه انتظار مصمم است بی‌گناهی او را ثابت کند، اما می‌داند که برای نجات ویکتوریا باید از ایوری میسن مجری معروف برنامه‌های تلویزیونی کمک بگیرد. ایوری که به دنبال قراردادی پرسودتر با شبکه است، وارد این پرونده پیچیده می‌شود، اما این فقط یک معمای قتل ساده نیست.

رازهای تاریک گذشته ایوری را به مسیری پرخطر و پیچیده می‌کشاند. او متوجه می‌شود که ویکتوریا با یک رمان‌نویس موفق رابطه داشته و صحنه جرم مملو از DNA اوست، اما زندگی خصوصی ویکتوریا رازی بسیار تاریک‌تر را نیز پنهان کرده است. ایوری متوجه می‌شود که افرادی دیگر نیز در این بازی حضور دارند که به گذشته مخفی خود او علاقه‌مند هستند؛ رازی که او فکر می‌کرد برای همیشه دفن شده است.

بیست سال بعد رمانی جنایی نفس‌گیر و پر از تعلیق است که شما را در دنیایی از رازها دروغها و خیانت‌ها غرق می‌کند. آیا اما می‌تواند بیگناهی خواهرش را ثابت کند؟ آیا ایوری می‌تواند از دنیای تاریک گذشته خود فرار کند؟ جواب این سؤال‌ها در صفحات این رمان جذاب نهفته‌اند.

گزیده کتاب بیست سال بعد

فضا آکنده از بوی مرگ بود.

به‌محض خم شدن و عبور از زیر نوارهای ممنوعیت ورود به صحنۀ جرم پلیس و پا گذاشتن بر چمنزار عمارت باشکوه، بوی آن را استشمام کرد. کوه‌های کتسکیل از بالای خط افقی بام عمارت خودنمایی می‌کردند و خورشید صبحگاهی، سایۀ درخت‌ها را بر چمن گسترده بود. نسیمی از دامنۀ تپه‌ها می‌وزید و با خود بوی تعفن می‌آورد که باعث شد چهره‌اش از انزجار در هم برود. بوی مرگ، او را هیجان‌زده کرده بود. امیدوار بود دلیل این هیجان، اولین پرونده‌اش به‌عنوان یک کارآگاه جنایی تازه‌کار باشد، نه به‌سبب یک اختلال پنهان که از وجودش بی‌خبر بوده است.

یک افسر پلیس یونیفرم‌پوش، او را از روی چمن به سمت پشت ملک هدایت کرد. در آنجا منبع بوی زننده را پیدا کرد. قربانی نیمه‌برهنه، از بالکن طبقة دوم آویزان بود. پاهای معلقش همچنان کمی تکان می‌خورد و طناب سفید دور گردنش، سرش را مانند یک آبنبات شکسته کج کرده بود. کارآگاه به بالکن نگاه کرد. طناب به‌شدت روی نرده کشیده شده بود و هر لحظه ممکن بود بر اثر تحمل وزن قربانی پاره شود. طناب از لابه‌لای درهای فرانسوی ناپدید می‌شد و او حدس زد که آن درها به اتاق‌خواب منتهی می‌شوند...