3.0از 3

هفت خان رستم

‫انیمیشن‬
دسته بندی
فراکتاب
ارائه دهنده
رایگان
خرید
  • ویدیویی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

هفت خان رستم یکی از داستان‌های اساطیری ایران است که حکیم ابوالقاسم فردوسی آن را در شاهنامه به نظم درآورده است.

خلاصه هفت خان رستم

خان اول بیشه شیر

رستم در ابتدای مسیر خود باید از بیشه شیر می‌گذشت. چون شب شد و رستم در کنار رخش به خواب فرو رفت، شیر بیشه بازگشت و چون رستم و رخش را دید، ابتدا سراغ رخش رفت. رخش اما آن شیر را از پای درآورد و کشت.

خان دوم بیابان بی آب

در ادامه راه، رستم و رخش به بیابانی بی‌آب و علف و سوزان می‌رسند و تشنگی تا آن‌جا بر آن‌ها غالب می‌شود که رستم بر زمین می‌افتد. در این هنگام میشی از جلوی چشم رستم عبور می‌کند و رستم نیرو می‌گیرد و به دنبال میش به چشمه‌ی می‌رسد و نجات پیدا می‌کند.

خان سوم جنگ با اژدها

رستم در ادامه مسیر خود به دشتی می‌رسد که هیچ کس جرات رفتن به آن را ندارد، چون آن دشت، دشت اژدهاست. نیمه شب که اژدها به دشت برمی‌گردد و به سمت رستم و رخش می‌رود، رخش رستم را از خواب بیدار می‌کند. وقتی رستم بیدار می‌شود، اژدها ناپدید می‌شود و رستم از دست رخش ناراحت می‌شود. این داستان سه بار تکرار می‌شود و در بار سوم اژدها نمی‌تواند پنهان شود و رستم او را می‌بیند و از بین می‌برد.

خان چهارم زن جادو

در خوان چهارم رستم به چشمه ساری می‌رسد که در کنار آن غذاهای گوناگونی هم وجود دارد. رستم در کنار این چشمه سار شروع به خوردن و آواز خواندن می‌کند که زنی جوان به سمت او می‌آید. رستم خدا را شکر می‌کند و چون نام خدا بر زبانش جاری می‌شود چهره زن تغییر می‌کند و رستم متوجه می‌شود که او یک جادوگر است. رستم جادوگر را به دو نیم می‌کند و به راه خود ادامه می‌دهد!

خان پنجم جنگ با اولاد

رستم شب را در راه بود و صبح به دشتی خرم رسید و شروع به استراحت کرد و رخش را هم به چرا فرستاد. دشتبان آن دشت خرم وقتی رخش را رها دید با چوب به پای رخش زد. رستم بیدار شد و گوش‌های دشتبان را کند. دشتبان پیش پهلوان سرزمین خود اولاد رفت و ماجرا را تعریف کرد. اولاد به جنگ رستم آمد ولی مغلوب شد و رستم از او خواست که راهنمای او به سمت دیو سپید باشد.

خان ششم جنگ با ارژنگ دیو

رستم و اولاد نیمه شب به جایی رسیدند که آتش‌های فروانی روشن شده بود. اولاد گفت اینجا دروازه مازندران است و آنجا لشکر ارژنگ دیو نگهبانی می‌دهند. رستم چون این موضوع را متوجه شد به استراحت پرداخت و بامداد به سوی دیوان رفت و با یک نعره آن‌ها را از خواب بیدار کرد. رستم در یک حمله سر ارژنگ دیو را جدا کرد و بعد به دنبال بقیه دیوها افتاد که همه در حال فرار بودند و همه را از بین برد.

رسیدن رستم نزد کی کاوس

رستم با اولاد به سمت کی کاوس می‌رود. لشکر ایرانیان همه غمگین‌اند و با دیدن رستم شاد می‌شوند. سپس به رستم هشدار می‌دهند که دیو سپید بسیار نیرومند است اما اگر بتوانی او را از پای درآوری و سه قطره از خونش را بیاوری حال و روز کی‌کاوس شاه دگرگون خواهد شد و ایران نجاب خواهد یافت. رستم می‌گوید اگر خدا یار من باشد او را شکست خواهم داد.

خان هفتم جنگ با دیو سفید

رستم همراه با اولاد به سوی دیو سپید روان شدند و چون به غار دیو سپید رسیدند، رستم از اولاد پرسید به نظرت چطور باید با آن‌ها مبارزه کنیم. اولاد گفت تا سپیده صبح اگر صبر کنی همه دیوان جز چند نگهبان می‌خوابند. رستم چنین کرد و صبح به سمت غار حمله کرد و بعد از کشتن نگهبانان وارد غار شد. در یک نبرد خونبار که رستم و دیو سفید هر دو در آن آرزوی پیروزی داشتند بالاخره رستم پیروز می‌شود.

فیلم هفت خان رستم

در نرم افزار فراکتاب فیلم هفت خوان رستم را رایگان دانلود کنید و یا آن را آنلاین ببینید.