0.0از 0

فرندز

خاطرات متیو پری (چندلر بینگ) دوستان و یک چیز وحشتناک بزرگ

۹۵٬۹۰۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب فرندز

کتاب فرندز نوشته متیو پری، بازیگر نقش محبوب «چندلر بینگ» در سریال «فرندز» است. این کتاب یک خاطرات خودنوشت صادقانه و بی‌پرده است که تمرکز اصلی آن بر مبارزه طولانی و ویرانگر پری با اعتیاد به الکل و مواد مخدر می‌باشد. پری با لحنی رک، گاهی شوخ‌طبع (مشابه شخصیت چندلر) و اغلب تلخ، جزئیات هولناک اعتیادش، دوره‌های متعدد ترک، بازگشت‌های مکرر (عود)، آسیب‌های جسمی شدید (از جمله پارگی مری و رفتن به کما) و همچنین مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی را به تفصیل شرح می‌دهد. او علاوه بر این، به بخش‌هایی از زندگی شخصی خود از کودکی تا اوج شهرت، پشت صحنه سریال فرندز و روابطش با دیگر بازیگران مجموعه (هرچند تمرکز اصلی کتاب بر مشکلات شخصی اوست) و نیز روابط عاطفی خود اشاره می‌کند.

این کتاب که در ۱ نوامبر ۲۰۲۲ منتشر شد، به سرعت به یک پرفروش بین‌المللی تبدیل گردید و به دلیل صداقت دردناکش مورد توجه گسترده قرار گرفت. متأسفانه متیو پری کمتر از یک سال پس از انتشار کتاب، در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳ در سن ۵۴ سالگی به طور ناگهانی درگذشت. نسخه فارسی این کتاب با ترجمه مریم نفیسی‌راد توسط انتشارات نسل نواندیش منتشر شده و در دسترس است.  در مجموع، این کتاب روایتی عمیقاً انسانی و هشداردهنده از زندگی فراتر از شهرت متیو پری است. پری با صداقتی نادر، جزئیات مبارزه با اعتیاد، شکست‌ها و پیروزی‌هایش را روایت می‌کند. این کتاب می‌تواند هم امیدبخش و هم هشداردهنده باشد.

فرندز برای نزدیکان افراد معتاد (خانواده و دوستان) دیدگاه ارزشمندی ارائه می‌دهد تا درک عمیق‌تری از رنج، تنهایی و مکانیسم‌های روانی اعتیاد پیدا کنند؛ همچنین برای علاقه‌مندان به اتوبیوگرافی‌های صادقانه و بی‌پرده، این کتاب نمونه‌ای استثنایی است، چرا که خاطراتی بدون لاک‌پوشانی و سرشار از خودانتقادی را روایت می‌کند؛ از سوی دیگر به متخصصان حوزه سلامت روان، ترک اعتیاد یا مددکاری اجتماعی کمک می‌کند چرا که روایت اولیه‌ای از تجربیات مستقیم یک بیمار مبتلا به اختلال مصرف مواد را در اختیار حرفه‌ای‌ها قرار می‌دهد؛ و در نهایت برای کسانی که به موضوع «شهرت و آسیب‌پذیری انسانی» علاقه دارند، اثری تأمل‌برانگیز است زیرا به وضوح نشان می‌دهد که ثروت و محبوبیت جهانی نیز قادر به نجات انسان از دردهای درونی نیست

گزیده کتاب فرندز

سلام، اسم من متیو است؛ اگرچه شاید مرا با اسم دیگری بشناسید. دوستانم مرا متی صدا می‌کنند.

من الان باید مُرده باشم.

اگر مایلید، می‌توانید چیزی را که قرار است بخوانید، پیغامی از آن دنیا در نظر بگیرید؛ از زندگیِ پس از مرگ من.

روز هفتمِ درد است. منظورم از درد، درد انگشت پای ضرب‌دیده یا «همه ده یارد» نیست. روی واژه درد تأکید کرده‌ام، چون این بدترین دردی بود که در همه عمرم تجربه کرده بودم؛ نمونه بارز و عالی درد، تعریف اصلی درد. شنیده‌ام که می‌گویند بدترین درد، درد زایمان است. خب، این بدترین دردی بود که می‌شد تصور کرد، منتها بدون لذت بغل کردن نوزادی در پایان.

روز هفتم درد بود، درست، اما روز دهمِ بی‌تحرکی بود. اگر متوجه منظورم بشوید، ده روز بود که نتوانسته بودم مدفوع کنم؛ بفرمایید، صاف و پوست‌کنده منظورم را گفتم. مشکلی پیش آمده بود؛ مشکلی خیلی بزرگ. این درد، دردی خفیف و ضربان‌دار مانند سردرد نبود؛ حتی دردی کورکننده و تیز مانند درد التهاب لوزالمعده که در سی‌سالگی داشتم هم نبود. این درد با دردهای دیگر متفاوت بود. گویا بدنم می‌خواست منفجر شود. گویا امعاواحشای درونم می‌خواستند به‌زور بیرون بیایند. از آن دردها بود که شوخی‌بردار نبود...