بازشناسی نفوذ جریان سکولار در ادبیات فقهی معاصر
نقدی بر افکار سروش محلاتی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب بازشناسی نفوذ جریان سکولار در ادبیات فقهی معاصر
کتاب بازشناسی نفوذ جریان سکولار در ادبیات فقهی معاصر، نوشته نصرالله اقاجانی و سیدمرتضی طباطبایی؛ یکی از مهمترین وجوه بازشناسی جریان سکولار دیدگاه آن درباره نسبت دین و دولت یا شریعت و حکومت است. درباره ضرورت این ارتباط از منظر اسلام، آموزههای فراوانی در قرآن و روایات معصومین و تبیینهای مختلفی از سوی متفکران اسلامی انجام شده است که طرح مبسوط آن خارج از هدف ما است.
تنها به چند سخن از امام راحل عظیمالشأن در این باره اکتفاء میکنیم که در دوره معاصر از مهمترین نظریهپردازان و بنیانگذار عملی اسلام حکومتی و اسلام سیاسی است. ایشان میگوید: «در اذهان بسیاری- بلکه اکثری، بیشتری از مردم، بیشتری از اهل علم، بیشتری از مقدسین- این است که اسلام به سیاست چه کار دارد؛ اسلام و سیاست اصلا جداست از هم.... اسلام را میگویند از سیاست کنار است؛ دین علی حده است، سیاست علی حده. اینها اسلام را نشناختهاند. اسلامی که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول الله و باقی ماند حکومت- به عدل یا به غیر عدل. زمان حضرت امیر بود، باز حکومت عادله اسلامی بود؛ یک حکومتی بود با سیاست، با همه جهاتی که بود. مگر سیاست چی است؟ روابط ما بین حاکم و ملت، روابط ما بین حاکم با سایر حکومتها- عرض میکنم که- جلوگیری از مفاسدی که هست، همه اینها سیاساتی است که هست. احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادیش است. کتابهایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهایی است که در عبادت دارد». و نیز میگوید: «انبیا هم همان چیزهایی که مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراکز غیبیه است برای ما بیان کردهاند و قرآن هم بیان کرده است و اهلش میدانند، و هم آن چیزهایی که وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تکامل انسان است، در سنت و در کتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است و امور سیاسی است و امور اجتماعی است و راجع به تنظیم و تربیت اجتماع است، بیان فرموده است.»
جریان سکولار با مراتب مختلفی ظهور و بروز دارد. تفکیک رابطه دین و سیاست یا دین و حکومت چه در مقام نظری و تئوریک و چه در مقام اجراء و تحقق عملی، یکی از مظاهر مهم جریان سکولار است. در این مقام هم گاه حتی اصل اسلام، قرآن و پیامبر را از حوزه ورود به سیاست و حکومت خارج میدانند یعنی به طور کل بین پیامبر و امام و اجراء حکومت نسبتی نمیبینند. و گاه اجراء بخشی از اسلام را که ابعاد اجتماعی و سیاسی مهمی هم دارد، با توجیهاتی نادرست میدانند. شواهدی از این نگاه را میتوان در برخی از آثار نویسنده مشاهده کرد.
گزیده کتاب بازشناسی نفوذ جریان سکولار در ادبیات فقهی معاصر
بر اساس مبانی و ادله کلامی و فقهی، حاکمیت نظام اسلام از جنس حکومت به معنای ولایت است و نه از جنس حکومت به معنای سلطنت و نه از جنس حکومتی که به معنای عرفی در گذشته و امروز دنیا مرسوم بوده است. در اسلام، ولایت شخص حاکم به جعل خاص یا عام شارع مقدس انجام میگیرد. در ولایت حاکم اسلامی، حکومت به معنای مدیریت و سرپرستی امت اسلامی بر اساس شریعت و برای تأمین مصالح دنیوی و سعادت اخروی مسلمین است و نه به معنای سلطنت و کسب قدرت برای قدرت. نقش مردم در حکومت اسلامی نقشی بسیار برجسته و مهم است. در ولایت و حکومت فقیه جامع الشرائط همانند ولایت امام معصوم علیه السلام، حقوق و تکالیف دو جانبهای بین حاکم اسلامی و مردم وجود دارد که در بسیاری از نصوص اسلامی از سوی معصومین بیان شده است.. .