کتاب خان نخلستان نوشته جمعی از نویسندگان به دبیری محمد حیدری می باشد و نشر صاد آن را به چاپ رسانده است.رئیسعلی دلواری، قهرمان ملی است که در سن سی و دو سالگی انگلیسی ها را در بوشهر زمین گیر کرد. حرکت رئیسعلی به عنوان یک جوان روستایی بوشهری که توانست امپراتوری بزرگ بریتانیا را زمین گیر کند، صرف برداشتن یک اسلحه و تدارک سپاه نبوده است. به گواه تاریخ رئیسعلی فرزند خان روستای دلوار بوده و مانند خوانین بزرگ، تفنچگی نداشته است.

کاری که او می کند در حقیقت آغازگر یک حرکت مردمی در تمام خطه جنوب است. حرکتی که حتی بعد از شهادت او نیز ادامه داشت . منجر به خروج انگلیسی ها از جنوب ایران می شود.

گزیده کتاب خان نخلستان

به در عمارت که رسیدیم، اسفندیارخان با عصبانیت وارد عمارت شد. بدون آنکه با کسی حرفی بزند زیر لب چیزهایی زمزمه می کرد و می رفت. من هم پشت سرش در حرکت بودم. رفت تا رسید به انبار. وارد انبار شد. چند لحظه بعد با یک گونی گندم بیرون آمد و آن را پرت کرد توی حیاط. گونی صدای خسته ای داد و دوختش باز شد. گندم ها ریخت کف حیاط سنگ فرش عمارت. اسفندیارخان دوباره برگشت به داخل. دوباره با گونی دیگری آمد.

آن را هم رها کرد کنار گونی قبلی. لحظه ای ایستاد و به دو گونی ریخته شده نگاه کرد. عربده ای سر داد و دوباره برگشت به داخل انبار. انگار می خواست به همه اعلام کند تا بیایند نمایشش را ببینند. اهل عمارت روی شناشیرها و توی پنجره ها نمایان شدند. زری خانم با دیدن گونی های گندم رها شده کف عمارت فوری دوید به سمت انبار. به در انبار رسید، هم زمان اسفندیارخان هم از در انبار بیرون آمد. گونی گندم دیگری روی دوشش بود. با خانم چشم در چشم شد.