روز پدر
شهرزاد دختر شرقی جلد 9
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب روز پدر
انتشارات بهنشر با همکاری گروهی از نویسندگان به سرپرستی محمدرضا سرشار، مجموعهای جذاب و خواندنی را ویژه نوجوانان منتشر کرده است. این مجموعه ۱۵ جلدی با عنوان کلی «شهرزاد، دختر شرقی» روانه بازار شده است. داستانهای این مجموعه، ماجراهای پرهیجان خانواده ناخدا شایان را روایت میکند که در اولین سفر تابستانی خود به همراه سه فرزندشان - شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد - عازم جزیره نگین میشوند.
آنچه به نظر یک سفر تفریحی ساده میرسد، به سرعت به ماجرایی پرکشش و مرموز تبدیل میشود. با ورود نیروهای ناشناخته و حوادث غیرمنتظره، آرامش سفر به دلهره و ترس بدل میشود تا جایی که خانواده ناخدا شایان ناگزیر به پناه بردن به جزیرهای اسرارآمیز میشوند. در این جزیره مرموز، با گروهی از انسانهای گوناگون از ملیتهای مختلف روبهرو میشوند: از اروپایی و آمریکایی گرفته تا ژاپنی، پاکستانی، سرخپوست، عرب و آفریقایی که سالهاست در این جزیره گرفتار شدهاند.
هر جلد از این مجموعه شامل سه داستان کوتاه و به هم پیوسته است که با زبانی روان و جذاب، مخاطب نوجوان را با دنیایی از ماجراجویی، معماهای حلنشده و روابط انسانی پیچیده روبهرو میسازد. مجموعه «شهرزاد، دختر شرقی» با بهرهگیری از عناصر داستانهای ماجرایی کلاسیک و تلفیق آن با فضایی کاملاً امروزی و شرقی، اثری متفاوت و جذاب برای نوجوانان عصر حاضر خلق کرده است. این مجموعه نه تنها سرگرمکننده است، بلکه پنجرهای به دنیای ناشناختهها و تجربههای تازه میگشاید و مخاطبانش را به تفکر و کنجکاوی بیشتر دعوت میکند.
کتاب روز پدر جلد نهم از مجموعه «شهرزاد، دختر شرقی» است که نوجوانان را با مفاهیمی چون شجاعت، دوستی، همکاری و احترام به تفاوتهای فرهنگی آشنا میکنند. داستانهای دنبالهدار شهرزاد را بخوانید تا ببینید چه اتفاقاتی در انتظار این خانواده است.
گزیده کتاب روز پدر
باد شدیدی میوزید و پنجرهها را به هم میکوبید. در اتاق نشیمن شهرزاد روی زمین نشسته بود و کاغذ هدیهای را دور یک جعبه کوچک میپیچید. تیتی که روی میز ایستاده بود، روبانی را دور جعبه کوچکی میپیچید و با ذوق میگفت: هدیه پدر..... هدیه پدر...
شهرزاد به او لبخند زد. مهرزاد روی چهارپایهای ایستاده بود و کاغذ رنگی به دیوار میچسباند. شیرزاد روی مبل نشسته بود و بادکنکی را باد میکرد. چند بادکنک باد کرده کنار مبل روی زمین افتاده بود.