مابینِ تاریکی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب مابینِ تاریکی
کتاب مابین تاریکی نوشتهی مرضیه افشاری بادجانی داستانی عمیق و احساسی است که به مضامین اجتماعی و روانشناختی میپردازد. این داستان حول محور شخصیتهای اصلی میچرخد که هر کدام با چالشها و مشکلات خاصی مواجه هستند. نویسنده به خوبی توانسته است ابعاد مختلف روانی و احساسی شخصیتها را به تصویر بکشد و خواننده را با مسائل جدی و عمیق انسانی آشنا کند. داستان به بررسی موضوعاتی همچون عشق، ناامیدی، نبرد در زندگی و تلاش برای پیدا کردن راهی برای رهایی از تاریکیهای موجود میپردازد. در این کتاب، مفهوم امید و جستجوی نور در دل تاریکیها با زبانی شاعرانه و احساسی بیان شده است.
در مجموع، مابین تاریکی نشاندهندهی تلاش انسان برای یافتن روشنایی و امید در شرایط دشوار زندگی است. این کتاب میتواند خواننده را به تفکر و تعمق در مورد روابط انسانی و چالشهای زندگی دعوت کند.
گزیده کتاب مابینِ تاریکی
نمیدونم چقدر طول کشید که ارسلانخان برگشت، چشماش کاسهی خون بود، انگار عزیزش رو تازه زیر خاک کرده! نتونستم تو اون حال ببینمش. رفتم زیر بغلش رو گرفتم تا نیفته. وقتی پرسیدم که چی شده؟! به پهنای صورتش اشک میریخت و میگفت که خونهی پدرت هم نبودی!
ارسلانخان یه دقیقه هم اروم و قرار نداره! همش دنبالِ تو میگرده. نتونستم اروم بگیرم. با اینکه همهی شکها روی من بود ولی بازم خودم دست به کار شدم؛ شبونه دیدم جیران با یه نفر حرف میزنه، بهش شک کردم. فردا که اون یارو رو دیدم، دنبالش اومدم، از اینجا سر دراوردم. این کلبه از خونهی خان خیلی دوره، نمیدونم جیران چطور اینجا رو پیدا کرده!
ـ ببینم چرا میخواد سر به نیستت کنه؟! مشکلش با تو چیه؟!
ـ قصهی طولانی داره؛ اولش بهخاطر کینهی قدیمی که با پدرم داشت مجبورم کرد زنِ خان بشم، وگرنه خانوادم رو آواره میکرد، بعد از کلی اذیت گفت: «من دختر ارسلانخانام، درست وقتی فهمیدم باردارم....»