کتاب صوتی خلاصه کتاب صوتی بلندی های بادگیر
- صوتی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی خلاصه کتاب صوتی بلندیهای بادگیر
خلاصه کتاب صوتی بلندیهای بادگیر خلاصهای از اثر معروف امیلی برونته با همین نام است که توسط نیلوفر شیرازیان ترجمه و تهیه شده است. کتاب اصلی بالغ بر چهارصد صفحه است که در این مجلد نیلوفر شیرازیان آن را ضمن ترجمه، تلخیص نموده است. بلندیهای بادگیر حکایت دو خانواده نجیبزاده انگلیسی است که در نزدیکی یکدیگر زندگی میکنند.
یکی از این عمارتهای روی تپههای رو به باد است که عنوان کتاب از آن گرفته شده است. این داستان یک داستان عاشقانه است که حکایت عشق میان پسربچه یتیمی است که یکی از این خانوادهها به فرزندخواندگی گرفته است با دختر نجیبزاده خانواده دیگر، داستانی جذاب، شیرین و عاشقانه که از خواندن آن لذت وافر میبرید.
گزیده خلاصه کتاب صوتی بلندیهای بادگیر
در تاریکی و سکوت پشت سر زیلا از پلهها بالا میرفتم که گفت: «ارباب نباید بفهمد شما در آن اتاق میخوابید. خوشش نمیآید کسی به آنجا پا بگذارد.» بیرمق شمع را از دست خدمتکار گرفتم، تشکر کردم و به اتاق وارد شدم. تنها وسیلهی اتاق تخت بزرگی بود که کنار پنجره قرار داشت. روی تخت خواب خزیدم و پردهی پیرامون آن را کشیدم تا خودم را از هیتکلیف و باقی ساکنین خانه در امان نگه دارم. زیر پنجره کتابخانهی کوچکی وجود داشت. شمع را کنار کتابهای کتابخانه گذاشتم و روی تخت دراز کشیدم.
نگاهم به نوشتههای روی دیوار افتاد. کسی با دستخطی کودکانه روی دیوار نوشته بود: «کاترین ارنشا»، «کاترین هیتکلیف» و «کاترین لینتون». پلکهایم سنگینی کرد و پیش از اینکه چیزی از نوشتهها سر در بیاورم به خواب رفتم، اما طولی نکشید که بوی دود بیدارم کرد. شمع روی انجیلی در کتابخانه افتاده بود و داشت آن را میسوزاند. آتش گوشهی کتاب را با ضربات دست خاموش کردم و آن را گشودم تا ببینم آتش به صفحات صدمه رسانده یا نه، اما چیزی عجیب نظرم را جلب کرد.
در تمام صفحات سفید یا نیمهسفید، کسی با دستخط کودکانه یادداشت نوشته بود؛ یادداشتهایی که به نام کاترین امضا شده بود و تاریخ آن به بیستوپنچ سال پیش برمیگشت. آن دختر که بود که نامش را بر دیوار اتاقش نوشته و خاطراتش را در انجیل یادداشت کرده بود؟ با اشتیاق انجیل را در دست گرفتم و مشغول خواندن شدم.