قانقاریا
- چاپی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب قانقاریا
پشت پنجره خاورمیانه چیزهای زیادی دیده میشود که در واقع دیدنی نیست؛ مثل جنگ از دست دادن همه عزیزان، خرافهپرستی، افراطیگرایی و قانقاریا.... قانقاریا بیداد میکند؛ باید قطع گردد هر آنچه باعث پخش شدن بیماری در کل بدن میشود. اعتقادات مخرب و اندیش های فاسد که جامعه را دچار قانقاریا کرده، چرک و عفونت باعث مرگ میشود. شاید قطع کردن این قسمت سیاه شده سالها زمان ببرد، اما باید جایی جلوی قانقاریا را گرفت.
رمان قانقاریا به قلم نیره موسویدلخوش، روایتگر فساد ناگزیر جامعهای است که در چنگال جهل، مردسالاری، و ایدئولوژیهای خفقانآور میپوسد. داستان از زبان یک راوی زن روایت میشود که در فضایی آکنده از بوی باروت و ترس، زخمهای جامعهٔ افغانستان/ایران را عریان میکند.
گزیده کتاب قانقاریا
حالا همه تصاویر در مقابل پلک نیمهبازم به صورت اسلوموشن به حرکت در میآید. از تراکم غبار در هوا تا قدمهای پرشتایی که به سمت من نزدیک میشوند و چرخیدن پرههای بالگرد .همهچیز به صورت محو و دور. نگاهم را از مسیر انفجار میچرخانم در جهتی که فکر میکنم او آنجا افتاده است هیچچیزی هویدا نیست، جز رقص دود و آتش حس وحشت و خالی بودن و به پایان رسیدن همه آن چیزهای ریز و درشتی که به خاطرش از خود گذشته بودم. لهیب سوزنده از اطراف بدنم شروع میشود و نمنم همه جای بدنم را پر میکند. میخواهم فریاد بزنم اما ناتوان تر از آنم که برای درخواست کمک لبهایم را باز کنم .در حالی که همه چیز در حال تیره و تار شدن است، تنها یک کلمه در ذهنم نقش میبندد «رهایی».