سال بله گفتن
چگونه با شادمانی مشکلات را حل کنید، در زیر نور آفتاب بایستید و خودتان باشید!
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب سال بله گفتن
«تو هرگز به چیزی بله نمیگویی.»
شش کلمه هیجانانگیز.
این شروع است. این سرچشمه همه چیز است. خواهرم دلوریس شش کلمه هیجانانگیز را گفت و همه چیز عوض شد.
«تو هرگز به چیزی بله نمیگویی.»
این جملات شوندا را تکان داد و تصمیم گرفت تا یک سال آتی را به بله گفتن اختصاص دهد. در این یک سال همه چیز برای او تغییر کرد. او کتاب سال بله گفتن به شما میگوید که دلیل نه گفتن او، چیزهایی بود که او را میترساند. نویسنده معتقد است که که پول، قدرت و افتخارات با پذیرش خود و عشق به خود برابر نیست و می آموزد که فقط به خاطر شخصیتی که دارد، به خود عشق بورزد. شوندا رایمز میگوید قبل از سال بله گفتن فقط فردی موفق بودم و حالا در حال شکوفایی هستم. رایمز میگوید پس از بله گفتن می توانید ببینید که چگونه میتوان زیر نور خورشید ایستاد و خود شد.
گزیده کتاب سال بله گفتن
من پیشتر آدمی واقعاً شاد بودم. آدمی پرجنبوجوش. ممکن است خجالتی و درونگرا بوده باشم؛ اما گروهی از دوستان باحال و سرکش داشتم، بعضیها را از دانشگاه میشناختم و در کنارشان، من شوندای رقاص روی میزها، شوندای در حال رانندگی به نیو اورلئان، در یک لحظه ناگهانی، شوندای ماجراجو و پایه همه چیز بودم. او کجا رفته است؟
هیچ راهی برای شمارش نارضایتیام نداشتم. برای یکبار، داستانسرا چیزی برای روایت نداشت. نمیدانستم چرا واقعاً ناراضیام، هیچ دلیل یا لحظه بخصوصی برای اشاره پیدا نمیکردم. فقط میدانستم حقیقت دارد.
هر درخششی که باعث میشود هرکدام از ما زنده و منحصربهفرد باشیم... اما مال من رفته بود. مثل یک نقاشی از روی دیوار دزدیده شده بودم. شعلهای که مسئول روشن نگه داشتن من از داخل بود و باعث میشد بدرخشم و گرم بمانم، خاموش شده بود... شمعم را فوت کرده بودند. خاموش شده بودم. خسته بودم. ترسیده بودم. کوچک. ساکت.
زندگی شخصیتهایم به طرز باورنکردنیای بزرگ شده بود. همه مردم اطراف دنیا مردیث و اولیویا را میشناختند؛ اما در همان لحظه، زندگی خودم طوری خالی از رنگ و شوق شده بود که بهسختی میدیدمش.