پنجره ای به آسمان
110 حکایت از خواب های خواندنی و بیدارگر
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب پنجره ای به آسمان
کتاب پنجره ای به آسمان 110 حکایت از خواب های خواندنی و بیدارگر
از نظر بعضی علما خواب گاهی یکی از راههای غیب است که در بعضی از اوقات، حقیقت وقایع را نشان میدهد و گاهی خواب از جمله هدایتهای الهی و رویاهای صادقه است. مثل خوابهایی در زندان بر اطرافیان حضرت یوسف(ع) واقع میشد و نیز خواب حضرت ابراهیم(ع). در کتاب کتاب پنجره ای به آسمان 110 حکایت از خواب های خواندنی و بیدارگر نویسنده برآن شده است تا تعدادی از این خوابها را به عنوان نمونه و راهنما در غالب داستان بیان کند.
لازم به ذکر است که گردآوری حکایتهای این مجموعه، در نهایت دقت به عمل آمده و تلاش شده است اولا همه حکایتها از منابع معتبر بوده و دارای پیامی مهم باشد؛ ثانیا پیامی که در یک خواب بیان میشود با اصول تربیتی اهلبیت(ع) ناسازگار نباشد. بنابراین این110 حکایت از بین صدها حکایت انتخاب شده است.
گزیده کتاب پنجره ای به آسمان
آشتی کنان
واعظی بالای منبر رفت و در اثنای سخن چنین دعا کرد: « خدایا! کسی را که در بین ما از همه دلسنگتر و گناهکارتر و در معصیت تو سابقهدارتر است ببخش و بیامرز.»
مردی از جای برخاست و به واعظ گفت:« این دعا را دوباره تکرار کن.»
واعظ دوباره آن دعا تکرار کرد.
آن مرد گفت:« من همان شخصی هستم که تو در دعایت برایش طلب آمرزش کردی و اکنون از گذشته خویش توبه میکنم.»
همان شب واعظ در خواب دید که او را گفتند : «خوشحال شدم که من و بندهام را آشتی دادی.»
فعلا مامور نیستم
در کاشان رسم بود که بیشتر مردم از ترس عقرب روی تخت میخوابیدند.بعضی هم برای محکم کاری، پایه تخت را توی آب میگذاشتند که عقرب نتواند از پایههای تخت بالا برود. حاکم قدیم کاشان نیز چنین میکرد و افزون بر آن، روی تخت پشهبند هم میبست و با خیال راحت به خواب میرفت.
شبی حاکم کاشان در خواب میبیند عقربی داخل پشهبند شد و از ساق پایش بالا آمد و روی سینهاش نشست. در همان خواب، شخصی به عقرب گفت: «تواینجا چه میکنی.»