صندلی خالی
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب صندلی خالی
کتاب صندلی خالی نوشته رها حسینی در نشر متخصصان منتشر شده است.
صندلی خالی بازتابی از تلاش من برای یافتن و ساختن معنای جدیدی در جهانی هستند که پس از تجربهی فقدانی عمیق، برایم خالی، بیصدا و بیمعنا جلوه میکرد. زمانی که همهچیز فرو ریخت، ناچار شدم از نو بسازم، نه فقط خودم را، بلکه تمام تعاریفم از زندگی، عشق، امید و حتی رنج را. این نوشتهها تلاشیاند برای جانبخشیدن به آن سکوت سرد، و نشان دادن اینکه حتی در دل تاریکترین شبها، نوری کمسو میتواند مسیر بازسازی را روشن کند. واژهها برایم پنجرهای شدند به دنیای تازهای که در آن، درد فقط پایان نبود، بلکه آغازی برای فهمی عمیقتر و انسانیتر از هستی بود. با هر چالشی که روبهرو شدم، آموختم که میتوان برخاست، دوباره ساخت، و معنایی نو برای زندگی پیدا کرد. امیدوارم این شعرها نهتنها بازتابی از این مسیر شخصی باشند، بلکه در دل هر خوانندهای جرقهای روشن کنند؛ جرقهای برای پرسش از خود: «من چطور میتوانم برخیزم؟ چگونه میتوانم در مسیر بازسازی و پیداکردن امید پیش بروم؟» شاید پاسخ این پرسش، آغاز راهی نو باشد.
این دلنوشتهها حاصل سفری هستند در دل تاریکی، در میان ویرانههای احساسی که پس از یک فقدان بزرگ بر جای ماندهاند. هر واژه، سنگیست در ساختن دوبارهی معنایی که فرو ریخته بود. در جهانی که همهچیز بیصدا و بیجان شده بود، این نوشتهها فریادیاند از دل سکوت، تلاشی برای معنا بخشیدن به لحظاتی که دیگر معنایی نداشتند. اما در همین تاریکی، کورسویی از امید را یافتم؛ نوری که یادآور شد حتی در شبهای بیپایان، طلوعی ممکن است. این نوشتهها، دعوتیاند برای خواننده تا نگاهی به درون خود بیندازد و بپرسد: آیا هنوز میتوان برخاست؟ آیا میتوان از دل شکست، بنای تازهای برای امید ساخت؟ من باور دارم که میشود
در پس هر فقدان، خلأیی شکل میگیرد که گویی همهچیز را به سکوت و بیمعنایی میکشاند. این دلنوشتهها روایت تلاشیاند برای معنا کردن این خلأ؛ برای ساختن تعریفی نو از بودن، در جهانی که ناگهان بیجهت شده است. واژهها نه تنها ابزاری برای بیان اندوهاند، بلکه سکوی پرشی برای عبور از آن. آنچه در این نوشتهها نهفته است، فقط غم نیست؛ بلکه سفریست از غم به فهم، از ویرانی به بازسازی. شاید هر کسی که این سطور را میخواند، لحظهای با خود بیندیشد: در مواجهه با تاریکی، من چگونه معنای زندگیام را بازتعریف میکنم؟ این پرسش شاید آغاز رهایی باشد.
گزیده کتاب صندلی خالی
گاهی دلم یک مرخصی کوتاه میخواهد
از زندگی بروم
بعد برگردم
از نو بسازم
خستگیها را دور بریزم
آجر به آجر زندگی را دوباره بسازم.....