نامردگان
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب نامردگان
کتاب نامردگان نوشته رضا آقازاده منتشر شده در نشر متخصصان است. از واقعیتهای تلخ زندگانی به رویا پناه میبرم؛ همچون کودکی که شبهنگام از کابوسی وحشتناک از خواب برخاسته و به سوی آغوش مادرش میرود، من هم به رویاهایم پناه میبرم؛ چون پناهی جز آن ندارم. میدانید، واقعیت ترسناک است، تاریک است، بوی مرگ میدهد؛ ولی در طرف مقابل، رویا زیباست، روشن و رنگین است، بوی زندگانی واقعی را میدهد. درست است، واقعیتها عنصر تشکیلدهنده زندگانی هستند؛ ولی رویا بیشتر بوی زندگانی میدهد. نه اینکه بگویم از واقعیتها فرار میکنم، نه؛ تمامی آنها را با آغوش باز پذیرا هستم؛ ولی در یک گوشه آنها را انبار میکنم و میروم در بهشت رویاهای خود آرام بگیرم.
روزی از روزها، حدود ساعتهای یازده شب بود، در سن هفده سالگی، تنها داشتم در خیابانها قدم میزدم، بدون هیچ مقصد مشخصی. آخر این قدمهای بیدلیل به قبرستان شهرم ختم شد؛ یعنی قبرستان سرعین، قبرستان رضوان. وقتی جلوی در قبرستان ایستادم، یک آن یک رویا مرا در خود غرق کرد: چه میشود اگر همه مردگان زنده شوند و زندگان جایشان را به آنها بدهند؟ این رویا یکی از رویاهای بیشمار من بود. تصمیم گرفتم آن را کتابی کنم و با شما سهیم شوم.
گزیده کتاب نامردگان
بیدار میشم. لعنتی سردرد عجیبی دارم ساعت رو نگاه میکنم؛ ساعت سه شده چرا کسی من رو بیدار نکرده؟! خب عادیه من هیچ دوستی ندارم، ولی معلمها چرا چیزی نگفتن ک .... بیخیال لعنت بهش مدرسه تعطیل شده و من حتی یه ساعت هم اضافه توی این کلاس خوابیدم.
مامان چرا نیومده دنبالم؟ حتماً باز اضافه کاری برداشته. همیشه اضافه کاری بر میداره تا پول بیشتری دستش بیاد! بعضی وقتها تازه ساعت سه شب میاد خونه، بعد از پوشوندن پوشک به سالمندها و خوابیدنشون ولی همیشه وقتی اضافه کاری بر میداشت به مدرسه زنگ میزد و بهم میگفت چرا این دفعه زنگ نزده؟ الان باید تا خونه پیاده برم .بهتره به جای زل زدن به تخته و فکر کردن، راه بیفتم. به معنای واقعی هیچکس توی این مدرسه نیست. عجیبه! اولین باریه که از مدرسه خوشم میاد!