حصارهای تنبیه (داستان)
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب حصارهای تنبیه
کتاب حصارهای تنبیه (داستان) نوشته علیرضا رستموند کلوانق میباشد و انتشارات ماهواره آن را به چاپ رسانده است.
تضاد،کلمهای که همیشه برای ما مفهومش مشخص بود، تضادها همیشه با هم در جنگاند، ولی اگر صلحی میان آن ها صورت بگیرد چه؟
چه اتفاقی خواهد افتاد؟
گاهی در زندگی همین تضادهاست که باعث اتفاقات خاص میشود، مانند جسم و روح که حیات بخشاند، یا عشق.
عشق از بسیاری از تضادها پدیدار میشود، همزمان میتواند دردناک، لذتبخش، بی رحم، سرد، و حتی مرگبار باشد.
هیچوقت نمیتوان گفت تضادها زشتاند، گاهی آنها خالقاند، خالق زیباترین چیزها.
کتاب حصارهای تنبیه داستان ایرانی کوتاه اثر علیرضا رستموند کلوانق است داستانی که زبان یک تکه چوب که روزی درخت بوده روایت میشود.
گزیده کتاب حصارهای تنبیه
-نمیتونستی بهتر از این بسازی؟
+همین هم خوبه نمیخاد دوماد بشه که، تازه این باید ترسناک باشه نه خوشگل.
-به نظر من تو خودت ترسناکتری.
نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد، تنها چیزی که میدیدم پیر مردی نحیف بود با دستانی پینه بسته، چیزی یادم نمیآمد.
از کچا آمدم؟اینجا چه میمیکنم؟یا چرا حتی لباس انسان تن من هست؟
لحظهای بی وزنی را حس کردم، در هوا معلق شدم و توانستم تمام اطراف را ببینم، عجیب بود اولین باری بود که داخل خانه انسانها را میدیدم، جایی کوچک بسیار کوچک، تاریک و نمور نمیدانستم که چگونه میتوانستند در اینجا زندگی کنند، دلگیر بود، نهصدای پرندهای میآمد و نه جایی برای دیدن آن بیرون بود، آرزو میکردم که زودتر از اینجا بیرون بروم، پیرمرد زنش را صدا کرد:
+تمام شد حالا باید بریم سرزمین.
چهره پیرمرد برایم آشنا بود انگار جایی دیده بودمش، مدتی گذشت وقتی از خانه انسانها بیرون رفتیم تبر و تکههای چوب را دیدم و یادم آمد او مرا از جنگل آورده همان کسی که تبر بر تنم زد و مرا قطع کرد،کمی بعد به سمت بیرون روستا حرکت کردیم و به سمت مزرعه آفتابگردانها رفتیم.