قصه دریا

معرفی کتاب قصه دریا

کتاب قصه دریا، اثر فاطمه محمدقلی؛ به روایت داستان‌هایی پرداخته که مخاطبان می‌توانند با مطالعه آن‌ها خودشان‌رو پیدا کرده، خدارو خوب بشناسند و همچنین پاسخی برای شک‌وشبهه‌های ذهنشان پیدا کنند. 

گزیده کتاب قصه دریا

اقیانوس
از هواپیما که پا به زمین گذاشتم، نفس حبس شده‌ام آزاد شد. انگار بغضم داشت با نفس‌های عمیق پی‌درپی از ریه خارج می‌شد. ترافیک تهران دلشوره عجیبی به دلم انداخت. انگار دلم شور خانواده‌ای را می‌زد که سال‌ها از من خبری نگرفته بودند. دلم می‌خواست همان‌جا به راننده بگویم سر ماشین را کج کند سمت جنوب و مرا به محله کودکی‌ام برساند. بعید می‌دانستم آن محله سرپا مانده باشد. انگار تهران را تکه‌تکه داشتند می‌کوبیدند و از نو می‌ساختند.

تا چشم کار می‌کرد، آپارتمان بود و با ایران جدید حس غریبگی می‌کردم. سرم چرخید سمت نیلو که نگاه متحیر مرا زیر نظر گرفته بود. تا به خانه برسیم، هزاربار خاطرات توی ذهنم مرور شد و هزار دفعه خواستم بی‌مهابا بغضم را بشکنم و جلوی عالم و آدم زار بزنم. اصلا قلبم روی دور هزار می‌تپید. وسایلم را که توی اتاق جا دادم، کنجی کز کردم که نیلو در چارچوب در ظاهر شد. روسری کوتاهش چهره رنگ و روغن‌پاشیده‌اش را قاب گرفته و به چهره‌اش نشاط بخشیده بود.