بوی غریب باروت
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب بوی غریب باروت
هشت سال دفاع مقدس، برگ زرینی بود از افتخارآفرینی ملت مسلمان و غیور ایران که در نبردی نابرابر به دفاع از اسلام، انقلاب و ایران برخاست و بهترین فرزندان این آب و خاک را قربانی کرد. ملت مسلمان و سرافراز ایران به تنهایی و با ایمان به وعدهی الهی: «إِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» نه فقط در مقابل ارتش بعث عراق، که در برابر جهان کفر و استکبار ایستاد.
آنچه در «کتاب بوی غریب باروت»، اثر منیر پرویزیان؛ تقدیم خوانندگان گرامی شده است، مرور اجمالی و روایتگونه و داستانواره بر بعضی رخدادهای جنگی (یا مرتبط با جنگ تحمیلی) در مناطقی است که مستقیم یا غیرمستقیم بخشی از تاریخ ماندگار هشت سال دفاع مقدس را در دل خود جای داده است.
گزیده کتاب بوی غریب باروت
«امروز نهم مهر ماه، سالروز پرشکوه عملیات مسلمبن عقیل سومار را به ملت عزیزمان شادباش عرض میکنیم. هموطنم، امروز روز افتخار و غرور...»
تا چند روز پیش فکر میکردم امکان بهبود قرنیهی حمید اسدی هست. دکتر نیازی همان روز اول گفت احتیاجی نیست منتقل شود. احتمالا میدانسته که چه اینجا باشد چه بیمارستان تهران، باز هم... حمید همانطور که رادیو را میان دو دستش گرفته درجهی صدا را میچرخاند. آنقدر که دیگر نمیشنوم. خودش گفته بود توپ در کردن سخت نیست. یک چشم هم بیشتر نیاز ندارد.
آن یکی چشم باید بسته باشد تا از سوراخ لولهی توپ بتوان هدفگیری کرد. ولی گویا توپ عراق هر دو چشمش را هدف گرفته. همانطور که مِشها را عوض میکنم، دستم را از روی بانداژ چشمش برمیدارم. نگاهی به صورتش میاندازم و دوباره براندازش میکنم. چقدر جوان است. چقدر حیف است. چقدر... میگفت اگر تا به دنیا آمدن بچه از بیمارستان مرخص شود اول میرود تهران، دیدن زن و بچهاش. بعد هم بیمعطلی برمیگردد خط. آنقدر با ذوق از لباسهای نوزادی و صورت گرد و ریز بچه حرف میزد که هوس کرده بودم موقع مرخصیام بروم خانهشان و بچهاش را ببینم. کاش حداقل بچهاش را میدید و بعد.. .