کتاب شدم آنکه هستم
- چاپی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
اروین دی یالوم روانپزشک و نویسنده مشهور آمریکایی در کتاب شدم آنکه هستم، زندگینامه خود را که در آن به بررسی زندگی حرفهای و شخصی خود میپردازد، نگاشته است.
معرفی کتاب شدم آنکه هستم
یالوم در این کتاب به دنبال پاسخ به این پرسش است: «چگونه من، خودم شدم؟» او با روایتی صمیمی و خودکاوانه، تجربیاتش از کودکی تا بزرگسالی، چالشهای خانوادگی، کشف عشق به روانپزشکی، و تأثیر بیمارانش بر زندگی خود را شرح میدهد.
شدم آنکه هستم روایت صمیمانه زندگی مردی است که تمام عمرش را صرف فهمیدن ذهن انسانها کرد تا در نهایت خودش را بهتر بشناسد. یالوم در ۸۵ سالگی، مثل دوستی مهربان، داستان تبدیل شدنش از یک پسر خجالتی مهاجر به روانپزشکی مشهور را برایمان تعریف میکند.
داستان از کودکی سخت او در محلهای فقیرنشین واشنگتن شروع میشود. پسرک کوچکی که فرزند خانوادهای یهودی-روسی بود و در میان فقر و خشونت محله، تنها پناهگاهش کتابخانه بود. رابطه سرد با مادر همیشه منتقد و پدر کمحرف، اولین جرقههای علاقه او به روانشناسی را روشن کرد. همین تجربیات دردناک بود که بعدها به نظریههای عمیق او درباره روابط انسانی شکل داد.
خرید کتاب شدم آنکه هستم
نسخه چاپی این کتاب را تخفیف ویژه از طریق سایت یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
نویسنده کتاب
اروین دی یالوم متولد در سال ۱۹۳۱ در واشنگتن متولد شد. او در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغالتحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمانهای روانشناختی شهرت دارد. او نویسنده اثر مشهور «وقتی نیچه گریست» است که در ایران نیز بارها چاپ و توسط خوانندگان مختلف خوانده شده است.
خلاصه کتاب شدم آنکه هستم
مسیر زندگی یالوم وقتی تغییر کرد که به عنوان دانشجوی خجالتی پزشکی، با مریلین آشنا شد - زنی که نه تنها همسرش شد، بلکه دنیای او را دگرگون کرد. ورودش به دنیای رواندرمانی هم اتفاقی بود؛ دنیایی که در آن فهمید درمانگر نه یک ناجی، بلکه همراهی است که خودش هم از هر بیمار چیزی میآموزد.
در بخش میانی کتاب، یالوم با صداقتی کمنظیر از اشتباهاتش در درمان بیماران میگوید. این اعترافات نه نشانه ضعف، که درسهایی ارزشمند برای هر درمانگر تازهکاری است. او نظریه درمان اگزیستانسیال خود را مطرح میکند که میگوید ریشه اضطرابهای انسان در ترس از تنهایی، پوچی و مرگ است. داستان بیمارانش- از زنی که عاشق درمانگرش شد تا مرد سرطانی که به زندگی معنا بخشید - کتاب را به روایتی جذاب تبدیل کردهاند.
اما زیباترین بخش کتاب، زمانی است که یالوم پیرمردی شده که حالا باید با همان ترسهایی روبرو شود که سالها برای بیمارانش تحلیل میکرد. مواجهه با پیری، از دست دادن دوستان و نزدیک شدن به مرگ، او را به درک جدیدی از زندگی میرساند. درست مثل بیمارانش، او هم حالا میفهمد که «شدن» فرآیندی است که هیچوقت تمام نمیشود، حتی در ۸۵ سالگی.
این کتاب مثل یک رمان جذاب خواننده را با خود همراه میکند، اما در پس هر داستان، درسهای عمیقی درباره انسان بودن نهفته است. یالوم به ما نشان میدهد که خود واقعی، مقصدی نیست که به آن برسیم، بلکه مسیری است که در طول زندگی آن را میسازیم. شاید همین پیام امیدبخش باشد که این خاطرات را به کتابی ماندگار تبدیل کرده است. این کتاب، وصیتنامهی روانیِ مردی است که تمام عمرش را صرف فهمِ ذهن انسانها کرد، و در آخر فهمید «خودِ واقعی» یک مقصد نیست، بلکه مسیر است.
مطالعه این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم
مطالعه شدم آنکه هستم به دانشجویان و متخصصان روانشناسی، علاقمندان به خاطرات رواندرمانگران، کسانی که با بحران هویت و پیری روبرو هستند، پیشنهاد میشود. اگر دوست دارید پشتصحنه ذهن یک درمانگر بزرگ را ببینید، این کتاب برای شماست.