کتاب تسخیرناپذیر داستانی از ویلیام فاکنر رمان‌نویس آمریکایی در مورد خانواده سارتوریوس است که در کتاب سپتامبر بی باران نیز داستانی از آن‌ها نقل شده است. راوی داستان بایارد سارتوریس، پسرک نوجوانی است که ماجرای زندگی خانواده خود در خلال جنگ داخلی شمال و جنوب آمریکا تعریف می‌کند. این کتاب در حقیقت ۷ داستان کوتاه بوده که بعدها به صورت رمان بازنویسی می‌شود.

دانلود کتاب تسخیر ناپذیر

نسخه الکترونیکی این کتاب با استفاده از فایل کتاب تسخیر ناپذیر pdf تولید و عرضه شده است. شما می توانید با دانلود نسخه الکترونیکی این کتاب از طریق نرم افزار فراکتاب، از مطالعه آن در کتابخوان فراکتاب لذت ببرید.

خلاصه کتاب تسخیر ناپذیر

کتاب تسخیر ناپذیر به بررسی تاثیر جنگ داخلی بر کشور آمریکا می‌پردازد که چگونه این جنگ باعث ویرانی می‌شود و حتی روح جامعه را نیز دچار آسیب می‌کند. خانواده سارتوریس که نمونه‌ای از خانواده اشرافی در آمریکا هستند با سقوط کنفدراسیون آن ها نیز رو به سقوط می‌روند. این خانواده به خاطر داشتن غرور و تعصب، خود را نمی‌توانند با دنیایی که در حال تغییر است منطبق کنند و در نهایت از بین می‌رود.
به طور کلی در کتاب تسخیر ناپذیر، به تغییر رفتار انسان‌ها در دنیایی که در حال تغییر است پرداخته می‌شود و چگونه انسان‌ها برای فراموشی با خاطرات گذشته خود تلاش می‌کنند.

برشی از متن کتاب تسخیر ناپذیر

یورش

1

بی بی جون یادداشت را با آب شاه توت نوشت. گفت: «راست ببرید بدهید به خانم کامپسون و راست هم برگردید. هیچ جا سر راه نمانید.»
رینگو گفت: «یعنی می‌گین باس پیاده بریم؟ می خواین ما دو تارو وادارین یه فرسخ پیاده بریم جفرسن و برگردیم، اون وقت اون دو تا اسب توی طویله بیکار بمونن؟
بی بی جون گفت: آن اسب‌ها امانتی است. آن‌ها را نگهداری میکنم تا وقتی برشان گردانم به صاحبشان.
رینگو گفت: پس می‌خواین راه بیفتین برین یه جا که خودتونم نمی دونین کجاس و نمی دونین چن وخت از این اسب‌ها... لووینیا گفت: «دلت شلاق می‌خواد؟»
رینگو گفت: «نه.»
پیاده به جفرسون رفتیم و یادداشت را به خانم کامپسون دادیم و کلاه و چتر و آینه دستی را گرفتیم و پیاده به خانه برگشتیم. آن روز بعد از ظهر گاری را روغن کاری کردیم و آن شب بعد از شام بی بی جون باز آب شاه توت را آورد و روی یک تکه کاغذ نوشت: سرهنگ ناثانیل ج. دیک، هنگ...م سوار اوهایو و کاغذ را تا کرد و با سنجاق داخل لباسش زد و گفت: «حالا دیگر یادم نمی رود.» لووینیا گفت: اگرم شما یادتون میرفت این بچه های ظالم بلا یادتون میآوردن حتم دارم اینا فراموش نکردن. درست به موقع از این در اومد تو نذاشت اونای دیگه این بچه هارو از زیر دامن شما در آرن ، مثل دوتا بچه سنجاب از دیوار طویله آویزان کنن.
بی بی جون گفت: «بله. حالا دیگر برویم بخوابیم.» در آن موقع در کلبه جوبی زندگی میکردیم، و یک لحاف سرخ را از یک لبه آن به یک تیر بسته بودند و آویزان کرده بودند تا اتاق دو قسمت شود. وقتی صبح بیبی جون با کلاه خانم کامپسون از اتاق بیرون آمد جوبی قبلاً گاری را حاضر کرده بود، بی بی جون سوار شد و به رینگو گفت چتر را باز کند و خودش افسار اسب ها را به دست گرفت. آن وقت همه متوقف شدیم و مواظب جوبی شدیم که چیزی توی گاری زیر لحافها گذاشت؛ آن چیزلوله و قسمت های آهنی تفنگ بود که من و رینگومیان خاکستر خانه سوخته پیدا کرده بودیم.

خرید کتاب تسخیر ناپذیر

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزارهای فراکتاب خریداری کنید.

خرید کتاب تسخیر ناپذیر

مشخصات کتاب تسخیر ناپذیر در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر:	امیرکبیر و چاپی
نویسنده:	ویلیام فالکنر
مترجم:	پرویز داریوش
تعداد صفحه:	253
موضوع:	رمان خارجی، داستان خارجی
قالب:	الکترونیک

کتاب چاپی کتاب هایی که قبل مرگ باید خواند تخفیفی های این ماه