کتاب تاریک ترین زندان pdf

کتاب تاریک ترین زندان pdf از ایوان اولبراخت با ترجمه محمد قاضی به نگارش درآمده و توسط انتشارات امیرکبیر منتشر و روانه بازار کتاب شده است. داستان کتاب در مورد یک مرد نابینا است که به دنبال شواهد برای خیانت همسرش است او فکر می کند ازدواجش اشتباه بوده است.

• معرفی کتاب تاریک ترین زندان pdf
• دانلود کتاب تاریک ترین زندان
• خلاصه کتاب تاریک ترین زندان
• خرید کتاب تاریک ترین زندان

معرفی کتاب تاریک ترین زندان pdf

ایوان اولبراخت که روزنامه نگاری اهل چک بود ابتدا به جنبه روانشناختی رمان هایش توجه دارد و این امر با جنگ جهانی اول همراه بود بنابراین داستان هایش تلفیقی از وقایع واقعی را نیز دربردارد.
داستان کتاب تاریک ترین زندان در مورد یک مرد نابینا است که به دنبال شواهد برای خیانت همسرش است او که مردی حسود است فکر می کند ازدواجش اشتباه بوده و به دنبال ازبین بردن آن است. ایوان اولبراخت به خوبی توانسته است افکار و احساسات مرد نابینا را که بیماری پارانویا را دارد به تصویر بکشد.

دانلود کتاب تاریک ترین زندان

نسخه الکترونیک این کتاب با استفاده از فایل کتاب تاریک ترین زندان pdf تولید و عرضه شده است. نسخه الکترونیک کتاب را می توانید در نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه نمایید.

خلاصه کتاب تاریک ترین زندان

عشق و حسادت را در داستان تاریک ترین زندان خواهید دید. این کتاب یکی از پیچیدگی های زندگی زناشویی را به ما نشان خواهد داد. کمیسر شارل ماخ با همسرش یارمیلا در شهر کوچکی زندگی می کند. او در کارش بسیار جدی است و به کوچک ترین جزئیات توجه دارد. کمیسر ماخ به همسرش شک دارد و همواره سعی می کند با استفاده از استراق سمع و چک کردن مدام همسرش به او تهمت بزند. این زوج دوسال باهم زندگی می کنند که ناگهان اتفاقی برای ماخ می افتد.

او هنگام عبور از مقابل توده‌ای سنگ مرمر که کارگران با تیشه مشغول تراشیدن آن‌ها هستند، دراثرِ پریدن ذره‌ای کوچک از سنگ مرمر و اصابت به چشمش، به‌تدریج نابینا می‌شود اما این اتفاق باعث نمی شود او دست از کارش بکشد و همچنان به وفاداری همسرش شک دارد.

برشی از متن کتاب

۴. الان همه را برای تو می خوانم

در آن اوان مستشار ماخ چندین بار بعضی از کلمات یارمیلا را به یاد آورد که دلیل تازه‌ای بر تأیید معنای «ظاهراً» او بود. این موضوع مربوط به زمانی بود که ماخ هنوز سلامت کامل داشت. مدیر دبیرستان بلدی شهر که پیرمردی متأهل و عیالوار بود، به دنبال دختر جوانی افتاده بود که صندوق‌دار ایستگاه راه آهن بود راست یا دروغ، این قضیه در آن شهر کوچک شایع شده بود و مردم دربارهٔ آن چیزها می‌گفتند.

یارمیلا نیز اغلب به این موضوع اشاره میکرد چنان که یک روز به شوهرش گفت: «تو که ان شاء الله مرا گول نخواهی زد نه؟ و ماخ جواب داد: «من تو را دوست می‌دارم، بنابراین نمی‌توانم تو را گول بزنم و چون نمی‌توانم، منتی هم ندارم که بر سر تو بگذارم ولی اگر یک روز دل از مهر تو سرد کردم و زن دیگری را دوست داشتم، صریحاً به تو خواهم گفت.»

خانم به گردن شوهرش آویخت و مثل اینکه واقعاً از رسیدن چنان روزی می‌ترسید گفت: «خیر، خیر!» و لحظه ای بعد به آهنگی ،لرزان زمزمه کنان در گوش او گفت: «اگر هم روزی مرا گول زدی هرگز به من مگو و کار خود را چنان با حیله و تزویر انجام بده که من کمترین بویی نبرم. من نمیتوانم بی تو زندگی کنم. حتی پس از آنکه بفهمم مرا گول می‌زنی فقط اگر آگاهم کنی، رنج خواهم برد.»

آه از این منطق زنانه از این منطق گوسفندی! از این منطقی که خاص یار میلا بود و اکنون این منطق را یار میلا علیه ماخ به کار می‌برد! چون یارمیلا او را فریب می‌داد! از آن روزی که یارمیلا با وجود خواهش و اصرار ماخ از قبول جدایی امتناع ورزیده بود، ماخ هر آن خود را برای مواجهه با چنین امکانی آماده می‌دید. از آنجا که زندگی با شوهر کوری مثل او سخت و ناگوار می‌نمود در باطن و صرف نظر از هر چیز، کاملاً طبیعی و امکان پذیر بود که آن زن به دنبال شادی‌ها و لذت‌های عشق تازه‌ای برود. 

خرید کتاب تاریک ترین زندان

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.

مشخصات کتاب تاریک ترین زندان در جدول زیر آورده شده است: