4.0از 4

کتاب دختران ایران

مجموعه روایت زن ایرانی جلد اول

۸۲٬۵۰۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب دختران ایران، جلد اول از مجموعه «روایت زن ایرانی» است که به بازنمایی زندگی زنان تاریخ‏‌سازی که هر کدام به ‏نحوی در رشد و پیشرفت این مرز و بوم مؤثر بوده‏‌اند، پرداخته‌ است.

معرفی کتاب دختران ایران

کتاب دختران ایران اولین جلد از مجموعه «روایت زن ایرانی» به قلم جمعی از نویسندگان و به کوشش مجموعه «خانه هم‌بازی» از سوی انتشارات راه یار منتشر شده است.
این اثر، با نگاهی مستند-داستانی، زندگی زنان الهام‌بخش تاریخ معاصر ایران را به تصویر می‌کشد؛ زنانی که گاه در گمنامی و گاه در حاشیه‌ی روایت‌های رسمی، با عزم و امید، نقشی بی‌بدیل در تحولات اجتماعی، فرهنگی و علمی ایران ایفا کرده‌اند. از استادان دانشگاه و قهرمانان ورزشی تا چهره‌های فرهنگی و پیشگامان عرصه‌های نو، این کتاب روایتگر مبارزات، انتخاب‌های جسورانه و عبور آنان از موانع است. کتاب دختران ایران ادای احترامی به زنان تاریخ‌سازی است که هر یک، سنگ‌بناهای پیشرفت این سرزمین بوده‌اند.

دانلود کتاب دختران ایران

نسخه الکترونیک این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه نمایید.

خلاصه کتاب دختران ایران

پایه و اساس پیشرفت هر ملت، انسان است؛ انسانی که با آگاهی، آرمان و انگیزه، دانش و توانایی خود را در راه رشد جمعی به کار می‌گیرد. تاریخ پُربار ایران زمین، سرشار از چهره‌هایی است که در گستره‌ای وسیع- از اندیشه و علم و هنر، تا مبارزه سیاسی، تعلیم و تربیت، رسانه، ورزش، کارآفرینی، حکمرانی و خدمت‌رسانی- فراتر از مرزهای فردی و جغرافیایی گام نهاده و نقش تاریخی خویش را با درکی فراتر از روزمرگی‌ها ایفا کرده‌اند.
این انسان‌های نقش‌آفرین، همواره در حرکت‌اند؛ حرکتی آگاهانه و مسئولانه که نه تنها گشایش‌های بزرگ را رقم زده، که الهام‌بخش تعالی اطرافیانشان نیز بوده است. آن‌ها را کجا باید جست؟ نه در جایگاهی دور، که در همسایگی و شهر و دیار خودمان، در میان مردان و به‌ویژه زنان این سرزمین. زنانی که گاه ساده‌دلانه از کنارشان گذشته‌ایم.
مجموعه «روایت زن ایرانی» پاسخی است به این غفلت. این مجموعه تلاش دارد زندگی بانوان تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران را که کمتر شناخته شده‌اند، در قالب روایت‌هایی داستانی و جذاب بازگو کند. تنوع این زنان حیرت‌انگیز است: از استاد دانشگاه و قهرمان ورزشی، تا شاعر، فعال اجتماعی و مجتهده. عملشان متفاوت، اما روحشان یکی است، در وجود هر یک از این زنان، شمعی است که از اسارت رکود، جهل، سرگردانی و سرگرمی رهایی یافته و روشن شده و خود می‏‌تواند شمع‌‏های خاموش دیگر را روشن کند. زنانی روشن و روشنایی‏‌بخش و مثال‌‏زدنی برای زنان و مردان، الگویی برای همه.
کتاب دختران ایران به عنوان جلد نخست این مجموعه، پرده از زندگی همین زنان تاریخ‌ساز برمی‌دارد؛ زنانی که هر یک به سهم خود، در رشد و پیشرفت این مرز و بوم نقشی بی‌بدیل داشته‌اند. در این صفحات با چهره‌های ماندگاری چون فاطمه خطیب (فعال صلح و استاد فیزیک)، نیره عابدین‌زاده (قاضی پیشرو)، هاشمیه متقیان (قهرمان پارالمپیک)، سپیده کاشانی (شاعر نام‌آور)، نصرت‌بیگم امین (نخستین بانوی مجتهده ایران)، زهرا عجمیان (خواهر شهید عجمیان) و مرضیه حدیدچی (دباغ) (اولین فرمانده زن سپاه) آشنا می‌شویم. هر روایت، گام کوچکی است برای بازشناسی عظمت نقش زن ایرانی در ساختن فردای این سرزمین.
دختران ایران فقط روایت گذشته نیست؛ نقشه راه آینده‌ای است که می‌توانیم با هم بسازیم. این کتاب را بخوانید و بخشی گمشده از تاریخ معاصر ایران را کشف نمایید.

فهرست کتاب

مقدمه
پیش‌گفتار
من، هَریت، فاطمه؛ روایت فاطمه خطیب
شما بوی نرگس می‌‏دهید خانم قاضی!؛ روایت نیره عابدین‌‏زاده
پرچمت بالاست قهرمان؛ روایت هاشمیه متقیان
سلاح سپید؛ روایت سپیده کاشانی
مرگ را میراند؛ روایت نصرت‌‏بیگم امین
دست‌‏های بوسیدنی؛ روایت زهرا عجمیان
فرمانده هم لنگ می‏‌شود!؛ روایت مرضیه حدیدچی
فانوس روشن؛ روایت زهرا صادقی
هزار پنجره؛ روایت مریم نقاشان
برف سرخ؛ روایت طیبه زمانی
چهل‏‌تیکه دوز!؛ روایت زهرا اصغری
یک دم آسوده بنشین؛ روایت خیرالنسا صدخروی
زندگیت را بباف؛ روایت عصمت احمدیان
پیدا شدن کنار مرجان؛ روایت مرجان نازقلیچ
تکلیف تو این‏ها نیست؛ روایت مریم قاضی سعیدی
قرار قبلی؛ روایت معصومه اسمعیلی

برشی از متن کتاب دختران ایران

شما بوی نرگس می‏دهید خانم قاضی! روایت نیره عابدین‏زاده

پله‌‏ها را دوتا یکی بالا رفتم. آفتاب هنوز روی نقاشی بچه‏‌ها پهن نشده ‏بود. فرصت ایستادن و تماشای هر روزه را نداشتم. «رؤیا را دادند به پدرش!» صبح پیامک را خواندم و مثل کتری که آبش لمبر بزند، دلم سر رفت. چای دم‏ کرده بودم عین عقیق. انگشت حلقه کردم دور لیوان و نفس کشیدم که بوی هل حالم را جا بیاورد؛ به خودم آمدم و دیدم سرد است.

وضو گرفتم تا دلم قرار بگیرد. یک جای کار می‌‏لنگید. سرباز پا ‏چسباند. سر تکان دادم و خودم را به دستگیره در رساندم. هوا کم بود. پنجره را باز کردم. ابرهای خاکستری توی هم می‏سُریدند و باد، بوی برف ریخته روی شانۀ چنارها را با خودش می‏‌آورد. عین ترازوی نقش‌‏بسته روی میزم، هرلحظه یک‌‏طرف ذهنم سنگین می‌‏شد. «شاید بچه خودش تصمیم به قتل گرفته. مثلاً شاکی باشد از مادرش ... از چه شاکی باشد؟ چه‏‌می‌‏دانم! مثلاً چرا آن عروسک را برایم نخریدی. بچه شدی نیره؟ بعد این‏همه پروندۀ قتل؟ اصلاً دختربچه هشت‌‏ساله از کجا فهمیده باید رگ مادرش را بزند؟» 
دل‏دل زدنم برای رؤیا بود. رؤیا که خواسته ‏بود مادرش را توی خواب بکشد. چاقو کشیده‏ بود به گردنش. مادر پریده و دختر پس‌‏پس رفته بود. دایی رؤیا هم مُصر که باید این جریان را به کلانتری گزارش داد. چون رؤیا اولین بارش نبود و برادر، مرگ را دور سر خواهرش بو می‏‌کشید. اول به ما ارجاع دادند، اما قاضی کشیک تصمیم گرفت بچه را به پدرش بسپارد؛ ساده‌‏ترین کار ممکن. حالا من مثل مسافر ساک گم‌‏کرده از صبح، دل‌به‌تکان رؤیا بودم. «اگر کس دیگری پشت ماجرا باشد که حتماً هست، طعمۀ بعدی کیست؟ خود رؤیا؟» این فکرها توی سرم چرخ می‌‏خورد. 

خرید کتاب دختران ایران

نسخه چاپی این کتاب را از طریق سایت یا نرم افزارهای فراکتاب خریداری کنید.

دانلود کتاب دختران ایران