کتاب عروس دریا جلد دوم
- الکترونیکی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
کتاب عروس دریا جلد دوم یادآور زیبایی‌های دریاچه‌ی ارومیه است. یکی از ویژگی‌های این مجموعه این است که هر داستان تصویرگر مخصوص خود را دارد.
- معرفی کتاب عروس دریا جلد دوم
- دانلود کتاب عروس دریا جلد دوم
- خلاصه کتاب عروس دریا (جلد دوم)
- برشی از متن کتاب عروس دریا جلد دوم
معرفی کتاب عروس دریا جلد دوم
مجموعه‌ی دو جلدی «عروس دریا» داستان‌هایی کوتاه و جذاب را برای نوجوانان به تصویر می‌کشد و توجه آن‌ها را به یکی از مهم‌ترین مسائل زیست‌محیطی ایران، یعنی دریاچه ارومیه، جلب می‌کند. این مجموعه توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و هر جلد شامل هفت داستان مستقل است.
هر داستان این مجموعه توسط نویسندگان شناخته‌شده‌ای نوشته شده و همراه با تصویرگری‌های متنوع و زیبایی است که فضای داستان‌ها را به‌خوبی منتقل می‌کند.
جلد اول این مجموعه بیشتر به گذشته‌ی دور دریاچه ارومیه می‌پردازد و قصه‌هایی را روایت می‌کند که با حال و هوای افسانه‌ای و بومی، پیوند عمیق میان انسان و طبیعت را نشان می‌دهد. در مقابل، جلد دوم نگاه واقع‌بینانه‌تر و آینده‌محور به شرایط فعلی و تلاش‌ها برای احیای دریاچه دارد. داستان‌هایی درباره بارش باران، بازگشت آب به دریاچه و امیدهای تازه برای حفظ این میراث طبیعی را می‌توان در این جلد یافت.
عروس دریا مجموعه‌ای است که نوجوانان را با زبان ساده و داستان‌هایی متنوع به دنیای طبیعت و اهمیت حفاظت از آن می‌برد. این کتاب فرصتی است تا نوجوانان ضمن لذت بردن از قصه‌ها، به موضوعات زیست‌محیطی فکر کنند و مسئولیت خود در قبال طبیعت را بهتر درک کنند.
دانلود کتاب عروس دریا جلد دوم
این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود نمایید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه کنید.
خلاصه کتاب عروس دریا (جلد دوم)
اگر جلد اول مجموعه‌ی «عروس دریا» سفری به گذشته‌ی افسانه‌ای دریاچه ارومیه بود، جلد دوم نگاهی واقع‌بینانه و امیدوارانه به حال و آینده‌ی این نگین آبی و فراموش‌شده دارد؛ جایی که خیال با مسئولیت‌پذیری همراه شده و افسانه جای خود را به دغدغه‌های واقعی داده است.
در این جلد، نوجوانان دیگر تماشاچی نیستند، بلکه کنشگران اصلی داستان‌اند. آن‌ها به دریاچه اهمیت می‌دهند، سوال می‌پرسند، دست به کار می‌شوند و گاهی سرنوشت خود را با سرنوشت دریاچه گره می‌زنند. باران‌های نجات‌بخش می‌بارند، رگه‌های آب دوباره به سوی دریاچه روان می‌شوند و زندگی به‌آرامی در بستر خشک آن جوانه می‌زند.
در این جلد، دریاچه دیگر فقط یک خاطره‌ی دور نیست، بلکه نماد امیدی است که با قدم‌های کوچک، آگاهی و مهربانی نوجوانان می‌تواند دوباره زنده شود.
قصه‌ها به زندگی مردم حاشیه دریاچه می‌پردازند؛ از روستاهای کم‌آب تا خانواده‌هایی که هنوز به بازگشت دریاچه دل بسته‌اند. در دل همین روایت‌های روزمره، دریاچه دیگر یک خاطره‌ی محو نیست، بلکه نشانه‌ای زنده از امید است که با تلاش جمعی، آگاهی و مهربانی نوجوانان احیا می‌شود.
زبان داستان‌ها صمیمی، ساده و سرشار از احساس است؛ روایت‌هایی برخاسته از متن زندگی که بی‌واسطه به قلب نوجوانان راه می‌یابند. تصویرگری‌های چشم‌نواز و خلاقانه، خواننده را نه‌تنها به مطالعه، که به دیدن و حس کردن قصه‌ها فرامی‌خواند.
این کتاب مناسب چه گروه سنی است؟
گروه سنی نوجوان (15+) سال
فهرست کتاب
عروسی و عزا
نمک‌فروشان کشتی‌بان
سفالکسین 500
دنباله‌ی دامن دریاچه
آب‌قاپ‌ها
نفرین سپید
سوراخ‌های دریاچه
چرا مطالعه کتاب عروس دریا جلد 2 را پیشنهاد می‌کنیم؟
• مناسب برای آموزش غیرمستقیم محیط‌زیست به نوجوانان
• بهره‌گیری از قالب ادبی و هنری با زبان روان و بومی
• زنده کردن فرهنگ، آیین‌ها و جغرافیای منطقه‌ی دریاچه ارومیه
• ایجاد همدلی و مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی در نسل جوان
برشی از متن کتاب عروس دریا جلد دوم
ساکت بودم که دوباره گفت: »دریاچه داره میمیره، دده، دریاچه داره میمیره.»
گفت و گریه کرد. من هم گریه کردم، گریه کردم تا بلکه ابرها هم گریه کنند.
آن سال قاشق چوبی بزرگی برداشتم و به شکل یک زن آرایشش کردم. از برگ درختها برایش لباس درست کردم و قاشق را رو به آسمان گرفتم .....
چند لحظه سکوت کرد چشم دوخت به من و پرسید: «میدونی جوون تو مراسم چمچه‌خاتین، این قاشق چوبی رو برای چی رو به آسمون میگیرن؟»
نمی‌دانستم. گفت: «قاشق چوبی وقتی رو به آسمون دراز بشه، شکل یه دسته. انگار که یه دست طرف خدا دراز شده و ازش حاجت می‌خواد. من هم قاشق چوبی رو به طرف آسمون گرفتم و رو به خدا چمچه‌خاتین خوندم. از خدا بارون خواستم؛ بارون فراوون. از دل‌هایی خوندم که از بی‌آبی و عطش می‌سوزن. از خدا خواستم ابر بفرسته تا ابرها بیارن و کوه و دشت رو سبز کنن.»
سکوت کرد. آه کشید و باز هم پرسید: «راستی اگه این‌طور از ته دل به خدا التماس کنیم، با سوز و گداز صداش کنیم به نظرت به ما رحم نمیکنه؟»
چیزی نگفتم آه کشید و گفت «جوون خدا ما رو فراموش نکرده؛ ما خدا رو فراموش کردیم.»
