اردی بهشت نام دیگر توست

معرفی کتاب اردی‌ بهشت نام دیگر توست

کتاب اردی‌بهشت نام دیگر توست نوشته زینب بخشایش رمانی عاشقانه با محوریت جنگ، عشق و دوری از وطن در روزگار داعش، روایت زندگی عاشقانه زن و شوهری که دور از وطن مدتی را با سختی و لمس جنگ و ترس، سپری می‌کنند. نویسنده این اثر با خلق موقعیت‌های خاص تلاش کرده تا حدی به اوضاع و تحولات سامرا در زمان داعش بپردازد.

گزیده کتاب اردی‌ بهشت نام دیگر توست

- واقعاً؟ مامانِ تو، تو محل ما چکار می‌کرد؟

می‌زند زیر خنده. می‌خندد و ردیف دندان‌های سفیدش برق می‌زند. تارهای سبیلش مرا می‌برد پیش پدر، وقت‌هایی که می‌خندید و با دست می‌زد به پشت کمرم. خیلی دوستم داشت. به قول خودش، گیس گلابتونش بودم. وقت‌هایی که می‌خندید، دلم غنج می‌رفت. آخر پیرمردهای زیادی دیده بودم که به زور هم نم‌ شد خنده گوشهٔ لبشان چپاند. کاش آن موقع‌ها با صدای بلند می‌گفتم: «خنده‌ات هزار سال!» چه می‌دانستم می‌خواهم در پانزده سالگی بی‌پدر شوم. محمد خنده‌اش تمام شده و نی نی چشم‌هایش را دوخته به برق سیاهی چشم‌های من.

- نمی‌دونم یهو چی شد؛ ولی خوب چیزی شد.

- چی خوب چیزی شد؟

- که حاج آقات شدم.

از حرفش خنده ام نمی‌گیرد. نفس عمیقی می‌کشم. دلم می خواست از عشق می‌گفت. دلم می‌خواست بگوید همان بار اول، با یک نگاه، عاشق چشم‌های سیاهم شده است. دلم می‌خواست برایم قصه‌ای از عشق ببافد و تن احساسم، تن این حس سرخوردگیِ حالایم کند. بیشتر از آن چیزی نگفت؛ نه گفت عاشق شده و نه گفت سحر چشم‌هایم افسونش کرده است.

همیشه دلم می‌خواست قصه‌های شبانهٔ بی‌بی‌جان، وقت‌هایی که پیشمان بود، برای من اتفاق بیفتد. یکی از افسانه‌هایش، در عالم واقع گریبان مرا بگیرد. یک مرد عاشقم شود و زندگی عاشقانه‌مان بشود افسانهٔ جدیدی که در دهان مادربزرگ‌ها بچرخد و در گوش دختربچه‌ها طنین اندازد.