سردِ گرم
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب سرد گرم
تا حالا به این موضوع اندیشیدهاید که چه چیزی باعث جدایی روابط خانوادگی و سردی آن میشود؟ گاه ما انسانها چنان غرق در تمایلات افراطی خویش میشویم که از اصل خویش دور شده و جایی خود را تنها مییابیم؛ اما هیچ اتفاق و حضور شخصی در زندگی ما اتفاقی نیست. گاه اتفاقاتی رخ میدهد که اگر حتی اگر روشنی اندکی در دل داشته باشیم، ما را بهسوی شناخت خویش و بازگرداندن ما به اصل خویش میکشاند.
کتاب سرد گرم، اثر سیدعلی رضازاده؛ داستان بازگشت یک انسان به اصل خویش است که با اتفاقاتی جرقهی این بازگشت رخ میدهد. خود را تنها در خلوتی رعبانگیز اما زیبا میبیند و گذشتهای که در فکرش میگذرد. کجا اشتباه کرده و مسیر را غلط رفته است؟ چرا و چگونه اینطور تنها شده بود؟ حال که خود را در مسیر خطرناکی میدید، باید خویش را میساخت. او فرو ریخت و دیگربار خود را بنا کرد. قدر نشانههای خداوند در زندگی خود را بدانیم و خویش را بسازیم.
گزیده کتاب سرد گرم
کاظم صیادی با خودروِ چند صدمیلیونیاش در جادۀ کوهستانی و برفی درحال عزیمت به روستای پدریاش بود.
از آن جادۀ زیبای کوهستانی و جنگلی هیچچیز جز سپیدی برف مشخص نبود. کاظم هرجا را که نگاه میکرد دانههای برفی را میدید که با شدت باد در جهات مختلف در هوا پخش بودند. جاده هم تا حدودی کاملا با برف پوشانده شده بود که آن هم کمکم با برف، کامل فرش میشد. با همان کورسوی کمش از جاده، درحالیکه خود را روی فرمان ماشین انداخته بود و به سمت شیشۀ خودروَش نزدیک شده بود دستش را محکم به فرمان چسبانده و در جاده حرکت میکرد. هیچ گاه در آن موقعیت گیر نکرده بود، چرا که در آن سالهای دور همیشه با چند خودرو به همراه خواهر و برادرش و آن هم با فرض داشتن اطلاعات کافی قبل از بارش برف به روستا میرفتند؛ اما شرایط به گونهای شد که به ناچار دل به جاده زده بود. کمکم ترس وجودش را گرفته بود. مدام آب دهانش را قورت میداد و چشمانش را به چپوراست جاده میچرخاند. هرچنددقیقه یک بار توقف میکرد و با خودش فکر میکرد که ادامه دهد یا برگردد؛ اما راه برگشت
هم مانند راه پیش رویش بود.. .