آخرین بار که دیدمت

معرفی کتاب آخرین بار که دیدمت

آخرین بار که دیدمت رمانی جذاب در حال و هوای مدافعان حرم، برگرفته از داستان‌های واقعی نوشته سیده‌زهرا طباطبایی است و انتشارات حماسه یاران آن را منتشر کرده است.ماجرای مردی به نام مجتبی صبوری که از نزدیک شاهد جنایات و ستم‌های داعش بوده است. اکنون در پیاده‌روی اربعین قرار دارد و با احوالی عرفانی با مرور گذشته جهادی خود آماده این زیارت می‌شود.

گزیده کتاب آخرین بار که دیدمت

دلت می‌لرزد وقتی می‌شنوی نام مجتبی صبوری در هیچ یک از لیست‌های مسافران اهواز نبوده است. تلفن بیسیم را در آغوش قاصدک‌های بیجان تختت رها می‌کنی، دور اتاق می‌چرخی و طبق معمول بدترین حالت ممکن اولین فکری است که بر ذهنت می‌رسد. نکند در بین راه خانه تا فرودگاه ….؟! کاش کوتاه نمی‌آمدی و تا فرودگاه همراهی‌اش می‌کردی.

نکند مثل همکلاسی‌ات تنها و بی‌کس گوشه‌ی بیمارستان افتاده باشد و تو از حال او بی‌خبر باشی؟! فکر سرزدن به بیمارستان‌ها و پزشکی قانونی معده‌ات را سوراخ می‌کند. روسری ساتن هفت‌رنگی را که هفته‌ی پیش مجتبی به خاطر برد در بازی منچ برایت خریده بود، برمی‌داری و به کنار آینه می‌روی. دخترک رنگ‌پریده و ژولیده‌ی درون آینه فریاد می‌زند که از پس سرزدن به بیمارستان‌ها برنمی‌آیی. اشکهایت را با گوشه‌ی روسری که آغشته به عطر تلخ مردانه مجتبی است، پاک می‌کنی. روسری از روی موهایت سر می‌خورد و همچون قلبت فرو می‌ریزد و کنار پایت می‌افتد.