4.4از 5
مشاهده نمونه

خانه ای برای همه

روایتی از زندگی یک مادر

۵۵٬۵۰۰
خرید
مشاهده نمونه
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

کتاب خانه ای برای همه؛ خاطرات و روایت زندگی منصوره مقدسیان، به قلم مرضیه ذاکری و توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شده است.

معرفی کتاب خانه‌ای برای همه

کتاب خانه‌ای برای همه؛ خاطرات و روایت زندگی منصوره مقدسیان، به قلم مرضیه ذاکری است که توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شده است. 
این مفهوم که خدا در قرآن، کعبه را خانه مردم نامیده، یا اینکه در خانه ائمه (ع) همواره بر روی عموم مردم و بی‌پناهان گشوده بوده، منحصر به آن مکان‌های مقدس نیست؛ این ارزش‌های متعالی می‌توانند در زندگی مردم عادی نیز تحقق یابد.

داستان خانم منصوره مقدسیان در این کتاب، نمونه‌ای زنده از چنین تحققی است، خانه‌ای که در عمل تبدیل شده بود به خانه‌ای برای همه. مادر این خانه، مادری برای همگان بود؛ مادری فراگیر و دلسوز که حتی بدون امکانات مادی، توجه عمیق و بی‌اعتنا نبودنش به دیگران، راهی برای تجلی یافت. اساساً، این الگوی «مادری» می‌تواند نمونه‌ای برجسته برای رهبری اجتماعی در هر سطحی، از محله و فامیل گرفته تا جامعه‌ای گسترده، باشد. خلاصه آنکه او و امثال او، خاص، زاده نشدند؛ خاص شدند؛ تنها اراده کردند آستین همت بالا زنند، وجود خود را بگسترانند و در این وسعت، جایی برای دیگران نیز بیافرینند.

خلاصه کتاب خانه‌ای برای همه

در جهانی که فردگرایی افراطی، تنهایی عمیق و بی‌اعتنایی به همنوع به معضلی فراگیر تبدیل شده و پیوندهای انسانی بر سر بهانه‌هایی چون نژاد، قومیت، طبقه، جغرافیا یا درآمد هر روز سست‌تر می‌شود و آدم‌ها در خوشی‌ها و ناخوشی‌های خود تنها می‌مانند، حتی تلاش‌های جمع‌گرایانه نیز اغلب در ایجاد هویت‌های جمعی صوری ناکام مانده‌اند، چرا که فاقد چسبی حقیقی و پایدار برای پیوند دادن قلب‌ها هستند. در این میان، نگاه دینی و اسلامی به هستی، راهکاری نو و اصیل ارائه می‌دهد: درمان این تنهایی نه با ساخت هویت‌های جمعی بی‌پشتوانه، بلکه با روی‌آوردن به پیوندهای عمیق انسانی است که ریشه در ارتباط با خدا دارند.

این باور که انس بیشتر با خداوند، دل را برای انسان‌ها گشاده‌تر و آماده‌تر برای پیوند و «از خود دانستنِ دیگران» می‌کند، محور اصلی این راهکار است. «از خود دانستن» در این نگاه، نتیجه تحولی درونی است؛ پیوند با خدا «خود» انسان را متحول و وجودش را وسعت می‌بخشد، مرزهای تنگ خودمحوری را درهم می‌نوردد و فرد را به انسانی بزرگ‌دل تبدیل می‌کند که ظرفیت گنجاندن دیگران در حریم زندگی‌اش را پیدا می‌کند. همچنان که روی گشاده و دل وسیع است که مهمان را به خانه می‌کشاند، نه صرفاً درِ باز فیزیکی، این وسعت دل است که خانه‌ای معمولی را به «خانه‌ای برای همه» و پناهگاهی امیدبخش تبدیل می‌کند.
 کتاب  خانه‌ای برای همه خاطرات و روایت زندگی منصوره مقدسیان، به قلم توانای مرضیه ذاکری، عینیتِ همین مفهوم متعالی را در زندگی زنی معمولی و اثرگذار به تصویر می‌کشد. منصوره مقدسیان، که پس از انتشار کتاب «خانم مربی» (روایت زندگی دخترش سعیده صدیق‌زاده) و با وجود رحلتش، از طریق تأثیر ماندگارش شناخته شد، نمونه‌ای درخشان از این نگرش بود. خانه او نه بر اساس ثروت یا موقعیت خاص، بلکه به‌واسطه وسعت دل بی‌منتهایش، به راستی خانه‌ای برای همه بود.

او مادری فراگیر بود که بی‌اعتنایی به دیگران را حتی در تنگدستی نمی‌شناخت و مادری‌اش الگویی زنده برای رهبری اجتماعی در هر سطحی، از خانواده تا محله و جامعه، بود. کار خاص او نه در اقداماتی خارق‌العاده، بلکه در ظرافت درک، شناخت ظرفیت‌ها و دستگیری متناسب از هر فرد نهفته بود. زندگی او نه بی‌نقص، که گواهی روشن بر این حقیقت است که چگونه اراده برای «بزرگ شدن» درونی می‌تواند فردی معمولی را به نمونه‌ای خاص و اکسیری برای تنهایی دنیای مدرن تبدیل کند و پیوندهای اجتماعی را تقویت نماید.
خانه‌ای برای همه روایتگر زندگی زنی است که نگاه او به مباحث تربیتی و سبک زندگی جالب و حائز اهمیت است. او با وجود هفت‌فرزند، تنها تا کلاس ششم تحصیل کرده، اما به‌دلیل علاقه‌ی شدید به مطالعه، کتاب در زندگی‌اش نقشی پررنگ داشته است. در دوره‌ای که بسیاری از علما و اندیشمندان فقط در خانه‌ی خود کتابخانه داشتند، خانم مقدسیان نیز کتابخانه‌ای مخصوص خود در منزل داشت. او همواره و در هر شرایطی - چه هنگام آشپزی و چه هنگام استراحت - اهل مطالعه و پای‌ثابت این عادت ارزشمند بود.

او به بهانه‌های مختلف، برنامه‌های متعدد فرهنگی برای اهالی محل و دیگر زنان برگزار می‌کرد و تلاش داشت راهنمای فکری و مشوقی برای کارآفرینی آنان باشد. به‌عنوان مثال، روزهای سه‌شنبه در منزل خود مجلس روضه برپا می‌کرد، اما فعالیت‌های این جلسات به روضه ختم نمی‌شد. شرکت‌کنندگان پس از پایان مراسم، گرد هم جمع می‌شدند و مهارتی جدید می‌آموختند. او حتی این نگاه آموزشی را نسبت به خدمه‌ی منزل خود نیز داشت و سعی می‌کرد با آموزش مهارت‌های کاربردی، آینده‌ی اقتصادی بهتری برای آنان فراهم کند تا بتوانند زندگی خود را مستقل‌تر اداره نمایند.
با توجه به این‌که نگاه فرهنگی در تمامی بخش‌های زندگی او مشهود بود، برای آموزش در این مسیر، از روش‌های نوینی مانند تئاتر نیز بهره می‌برد. بخشی از فعالیت‌های فرهنگی راوی، معطوف به سنت‌شکنی‌های آگاهانه در مورد رسوم اشتباهی بود که به‌مرور وارد آیین‌ها شده بودند. در واقع، او آغازگر نوآوری‌هایی بود که به روشنگری و حل مسائل مختلف برای اطرافیانش کمک می‌کرد.

 این کتاب، که حاصل جمع‌آوری خاطرات فرزندان، نوه‌ها، شاگردان، آشنایان و همسایگان منصوره مقدسیان است، نه با اغراق، که با روایتی صادقانه و جذاب از زندگی واقعی او، ثابت می‌کند چنین سبک زندگی اسلامی‌ای نه دست‌نیافتنی، که کاملاً شدنی و نزدیک به فطرت انسان است و نمونه‌های آن، در هر شهر و روستا و در هر سطح اقتصادی، یافتنی و الهام‌بخش هستند. خانه‌ای برای همه روایتی ملموس و تأثیرگذار از قدرت مادری دل‌گشاده و خانه‌ای است که مرزهایش با عشق و ایمان جابه‌جا می‌شود.

فهرست کتاب

مقدمه
محلۀ سرشور
دنیای کودکی
مادرجان و حاج‏آقا
واجب‏تر از درس و مشق
هنر برای بی‏نیازی
علم واجب
صدای قرآن
جشن حلال
همه‏ جا با کتاب
هم‏‌نشینی با اهل علم
پای سماور روضه
انصار مادر
از زبان حیوانات
حق همسایگی
ازدواج به ‏سبک جدید
سنت‏‌های غیرسنتی
دستگاه الهی
خاطرۀ خوش
خانۀ مادربزرگ
سه‏ شنبۀ آخر
حدیث دیگران
آلبوم تصاویر

دانلود کتاب خانه‌ ای برای همه

نسخه الکترونیک این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه نمایید.

برشی از متن کتاب خانه‌ ای برای همه

یک روز که همراه پدرم از مغازه برمی‌گشتیم خانه، میوه‌فروش محل آمد جلو و گفت: «حاج آقا، پیش پای شما یه روحانی جوون اومده بود دم خونۀ شما. مسافر بود. دنبال جا و مکان می‌گشت. من بهش گفتم که خانومِ این خونه تازه از دنیا رفته. اگه زنده بود، حتماً امشب رو مهمونتون می‌کرد؛ ولی حالا دیگه فکر نکنم کسی رو قبول کنن.»
پدرم تا این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و با تشر گفت: «تو چی کاره بودی که ردش کردی؟ کِی درِ این خونه روی کسی بسته بوده که حالا باشه؟ برو سریع پیداش کن و بیارش.»
میوه‌فروش که کمی هم از برخورد پدر جاخورده بود، باعجله دوید دنبال آن روحانی. چند دقیقه بعد، همراه روحانی جوانی برگشت.
پدر با خوش‌رویی خوشامد گفت و با هم رفتیم توی خانه. اتاق کتابخانه را در اختیارش گذاشتیم. آن روحانی وقتی وارد اتاق شد و چشمش به قفسۀ کتاب‌ها افتاد با تعجب گفت:  «چقدر کتاب!»
رفت جلوی قفسه و با ذوق خاصی به کتاب ها نگاه کرد.
آن شب آن روحانی دنبال جای خواب می‌گشت؛ ولی خواب را فراموش کرده بود. تا صبح بیدار بود و کتاب می‌خواند.
صبح که شد، گفت: «از کتاب های پدرتون خیلی استفاده کردم. بینشون هم پر از یادداشت های خوب بود.»
گفتم: «این ها کتاب‌های مادرمه.»
با تعجب پرسید: «کتاب‌هایی که من دیدم از منابع مهم علمی‌ان. مادرتون چی کاره بودن؟»
گفتم: «خونه‌دار بود؛ ولی عاشق کتاب بود.»
دوباره پرسید: «پس حتماً از اون زن‌های تحصیل کرده بودن؟»
گفتم: «فقط شیش کلاس سواد داشت.»
نمی توانست حرف‌هایم را باور کند. برایش کمی از زندگی و شخصیت مادرجان تعریف کردم. با حسرت گفت:  «کاش زودتر می‌اومدم و می‌دیدمشون. خیلی دلم می‌خواد دربار‌شون بیشتر بدونم.»

خرید کتاب خانه‌ ای برای همه

نسخه چاپی این کتاب را می‌توانید از طریق نرم افزارها یا سایت فراکتاب خریداری کنید.

دانلود کتاب خانه‌ ای برای همه