0.0از 0
مثل یک پدر
خرید
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
زندگی نامه سردار شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی
فرمانده که به صحبت های آن جوان گوش می داد، سرش را پایین انداخته بود و اشک سرازیر بود. او می دانست که ابو وهب، چه اندازه به این بچهها علاقمند است و چه اندازه به رزمنده ها سفارش می کرد که: «این بچههای سوریه باید آینده کشورشان را به دست بگیرند. ما نباید اجازه بدهیم که امیدشان از ارتش و کسانی که از شهر و محلههایشان دفاع می کنند کم شود». فرمانده در همین فکرها بود که متوجه شد آن پسر به چشم های او خیره شده، فرمانده زود اشکهای چشم خود را پاک کرد، ولی پسر با لحنی متعجب همراه با ترس و التماس پرسید:«عمو.. برای ابو وهب اتفاقی افتاده؟ او را شهید کردند؟ عمو... او را شهید کردند؟»