0.0از 0
قصه های شاهنامه 10 جمشید
خرید
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
شهرناز ابروهایش را چون دو ریسمان سیاه گره میزند و میگوید: «دیگر چه در سر داری؟ هفت دریا و هفت خشکی را دیدی و نامت را در چهار گوشهی خاک بلندآوازه کردی. دست از این همه آرزوی دور و دراز بردار!»
ازدور پیداست. سنگهای گرانبها بر چهار گوشهاش میدرخشند.
میگویم: «خشکی و دریا را زیر پا گذاشتهام اما آسمان را نه!»
ازدور پیداست. سنگهای گرانبها بر چهار گوشهاش میدرخشند.
میگویم: «خشکی و دریا را زیر پا گذاشتهام اما آسمان را نه!»