
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب زندگی دختری به اسم "آن الیوت" رو روایت میکنه. دختری آروم، منطقی و خیلی محترم که سالها پیش به خاطر حرف یه دوست، از عشقی که واقعاً براش مهم بوده دست کشیده و هنوز مجرده. حالا بعد از چند سال، کاپیتان ونتورث، مردی که زمانی عاشقش بود برگشته، ولی دیگه مثل قبل نیست و انگار احساسی به آن نداره اما آن هنوز اون رو فراموشش نکرده و از تصمیمی که سالها قبل گرفت، پشیمونه. چیزی که واقعا در طول خوندن کتاب، من رو اذبت کرد و حرصم داد، خانوادهی آن بود. مخصوصاً خواهرش مری. پدر و خواهر بزرگ آن، آدمهایی مغرور و خودشیفتهان که فقط ظاهر و مقام براشون مهمه. اما از اونها بدتر، خواهر کوچیکترش مریه که هی غر میزنه، ادا درمیاره، و همیشه میخواد مرکز توجه باشه. و توی این خانواده، هیچکس آن رو درک نمیکنه و بهش اهمیتی نمیده و باعث میشد واسش غصه بخورم. اما با این وجود، چیزی که من توی کتاب دوست داشتم، شخصیت خود آن بود، که با اینکه اطرافش پر از آدمهای خودخواه و سطحیه، همچنان شخصیت خاصش رو حفظ کرده. صبور و مهربونه و با خونواده عجیبش، کنار میاد و کمکم یاد میگیره که باید برای خودش هم ارزش قائل بشه و سرنوشتش رو خودش بدون توجه به نظر و خواست دیگرانی مثل خواهراش یا دوستش انتخاب کنه. در کل کتاب یه کلاسیک عاشقانه آروم و بدور از ماجراهای پیچیده است و همین، اون رو از باقی کتابهای نویسنده متمایز کرده. به شخصه کتاب رو از کارهای دیگه نویسنده مثل غرور و تعصب یا اما بیشتر دوست داشتم و فکر میکنم، شخصیت آن، هم از اما و هم الیزابت پختهتر بود و تصمیماتش برام قابل درکتر. سال 2022 هم یک فیلم براساس کتاب ساخته شده که توصیه میکنم ببینین و ازش لذت ببرین. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب بهار نوشته شده.