معرفی کتاب نگاه

کتاب نگاه نوشته محمد احمدی‌فر و انتشارات نظری آن را به چاپ رسانده است. در بیان دل‌نوشته‌های محمد احمدی فر در کتاب نگاه، برداشت و تفسیر کلمات و جملات بر اساس عواطف و حالات روحی شخص خواننده می‌تواند متغیر و متفاوت باشد.

احساس آدمی در گذر زمان دستخوش تغییرات و تکامل می‌گردد. بیان احساسات تحت تأثیر جایگاه اجتماعی فرد و نقاب کالبدی انسان همیشه در گوشه‌ای خلوت و دور از قضاوت به صورت زمزمه‌ای سحرانگیز سعی در پالایش روح و زدودن غبار مادی در زندگی خاکی انسان می‌نماید.

انسان و روح، غار و جنگل، آسمان و زمین، دوست و آشنا، آفریننده و مخلوق، همگی در نهان انسان به موضوعات قابل بررسی و تحلیل در خلوت تنهایی انسان تبدیل شده است.

بخشی از کتاب نگاه

«قصه ی آیین ما»

قصه ی تکراری و قصه ی هر روز ما است

آنکه در این کوی دوست، دشمن هرروز ما است

قصه ای از جنس خاک قصه ای از حال زار

قصه ای از این کجی در ثمر خوی ما است

زانکه در این خانه هم محرم و بیگانه شد

ذات خوش آدمی در پس این دین ما است

دوست در این حال ما نیست به جز خالقم

در به در خانه ایم، خانه در این خوی ما است

گفت به این حال دل، شعله ی از جنس دل

در گذر از کوره راه، خار به هر روی ما است

قصه ی این روزگار قصه ای از جنس من

گاه به رنگی سفید گاه همین خون ما است

ما به صراطیم و بس در کج و راستی به چند

هر دمی افسونگری در نظر و سوی ما است

نیست همی آدمی، یافت نگردید و نیست

آنچه در این خاک به سنگ در دل رنجور ما است

گفت صبا نیز چرا در خود و خویش درهمی

هر چه در این حال ما است مکتب آیین ما است

قصه ی این پند سخت قصه ی این رنج من

قصه ی ماهور من به رنج هر روز ما است

نظرات کاربران و نقد و بررسی نگاه