صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<h2>معرفی کتاب دیده بان&nbsp;</h2>
<p><strong>کتاب دیده بان</strong> نوشته لیلا بهرامی می&zwnj;باشد و انتشارات <strong>شهید کاظمی</strong> آن را به چاپ رسانده است. دیده&zwnj;بان؛ داستان&zwnj;هایی خواندنی از زندگی سردار شهید حسن شفیع&zwnj;زاده، از اولین مؤسسان یگان توپخانه&zwnj;ای سپاه و فرمانده توپخانه است.(ویژه نوجوان)</p>
<p>داستان&zwnj;هایی از زندگی شخصی که همراه همیشگی شهید مهدی باکری بود و بعد از شهادت شهید باکری، شد رفیق شفیق شهید حسن طهرانی&zwnj;مقدم.</p>
<h2>گزیده کتاب دیده&zwnj;بان</h2>
<p>آن روز به&zwnj;منظور قدردانی، به تمام فرماندهان حاضر در جلسه، هدیه دادند. حسن آقا وقتی از جلسه بیرون آمد، چشمش به تلویزیون افتاد. با تعجب از راننده پرسید: &laquo;این از کجا اومده؟&raquo;گفت: &laquo;برای تمام فرماندهان دادن. این هم مال شماست.&raquo; حسن&zwnj;آقا بی&zwnj;آنکه حرفی بزند، تلویزیون را از پشت ماشین برداشت و گذاشت زمین. راننده که رفتار حسن آقا را به حساب تعارف گذاشته بود، تلویزیون را دوباره داخل ماشین گذاشت.</p>
<p>حسن آقا دوباره تلویزیون را گذاشت زمین؛ این &zwnj;بار جدّی&zwnj;تر. راننده که از رفتار حسن آقا سردرگم بود، دست برد برای بار سوم تلویزیون را داخل ماشین گذاشت و گفت: &laquo;مال شماست، تعارف نکنید. وقتی برای بار سوم تلویزیون را زمین گذاشت، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. گفتم: &laquo;برادر شفیع&zwnj;زاده، چرا هدیه رو قبول نمی&zwnj;کنی؟ به همۀ فرماندهان دادن، نه&zwnj;فقط برای شما!&raquo;</p>
<p>لحظاتی به فکر رفت و حرفی نزد. بعد گفت: &laquo;برادر توتون&zwnj;ریز، ناخالصی اعمال (کاری که برای خدا نباشد) نقطۀ شروعی داره و مثل تمام کارها از یه جایی آغاز می&zwnj;شه. من نمی&zwnj;خوام این تلویزیون نقطۀ شروع ناخالصی&zwnj;ها توی زندگی من باشه. نمی&zwnj;خوام ذرّه&zwnj;ای ناخالصی در کارم باشه. می&zwnj;تونید به هر کسی که صلاح می&zwnj;دونید، بدید.&raquo;<br>بی&zwnj;آنکه به تلویزیون نگاه کند، راهش را کشید و رفت</p>

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی دیده بان