صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<h2 style="text-align: justify;">معرفی کتاب میاندار گود آب و آتش</h2>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">در تاریخ معاصر ایران، حاج حسین همدانی با فرماندهی در دفاع مقدس و جبهه مقاومت شناخته&zwnj; شده است؛ فرماندهی در سه لشکر &laquo;محمد رسول&zwnj;الله&raquo; تهران، &laquo;انصارالحسین&raquo; همدان و &laquo;قدس گیلان&raquo; در حماسه دفاع هشت&zwnj;ساله و پیش&zwnj;قراولی در دفاع از حرم با تأسیس &laquo;دفاع وطنی&raquo; در سوریه، بخشی از کارنامه این فرمانده است، اما شکل&zwnj;گیری شخصیتِش در کوران حوادثِ پیش از انقلاب اسلامی، قطعه بازخوانی&zwnj;نشده زندگی و جهاد اوست.</p>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">تولد در حوالی عاشورای سال ۱۳۲۹ آغاز حیات ۶۵ ساله &laquo;فولاد آبدیده قصه ما&raquo; است. یتیمی نان&zwnj;آور که با کُشتی قَد می&zwnj;کشد و با &laquo;تختی&raquo; گمشده خود را در نوجوانی پیدا می&zwnj;کند و پای منبرپر شور &laquo;مطهری و شریعتی&raquo; مشق مبارزه می&zwnj;نویسد و در رکاب &laquo;آیت&zwnj;الله مدنی&raquo; میاندارِ گود انقلاب می&zwnj;شود.</p>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">حسین شاه&zwnj;کویی، کشتی&zwnj;گیر وزن ۵۷ کیلوگرم باشگاه دخانیات تهران در اوایل دهه ۱۳۵۰، قصه&zwnj;گوی این کتاب است. او داستان زندگی خود را دقیق و واقعی روایت می&zwnj;کند؛ از تولد تا یتیمی و از کُشتی تا تختی و از مبارزه با استبداد شاهنشاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ و نشان می&zwnj;دهد که چگونه &laquo;میاندارِ گود آب و آتش&raquo; در کوره سختی&zwnj;ها و امتحانات دشوار گداخته و آبدیده شده تا بشود حسین همدانی.</p>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">کتاب <strong>میاندار گود آب و آتش</strong> اثر نویسنده توانای عرصه دفاع مقدس حمید حسام، زندگی&zwnj;نامه&zwnj;ی داستانی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی است که از زمان تولد او یعنی سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۵۷ را دربر می&zwnj;گیرد. اثری که در آن با چهره جدیدی از شهید همدانی آَشنا می&zwnj;شویم که تاکنون نشان داده نشده است.</p>
<h2 style="text-align: justify;">گزیده کتاب میاندار گود آب و آتش</h2>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">خودم هم باورم نمی&zwnj;شد داور دستم را به&zwnj;عنوان برنده بالا برد. من هم دست حریف را بالا بردم و دوباره نگاهم به آقای طالبیان گره خورد. تبسمی شیرین در صورتش بود که به من انرژی می&zwnj;داد.اگرچه در طول دو روز کشتی&zwnj;های سخت و طاقت&zwnj;فرسا به نتیجه مطلوبی نرسیدم.</p>
<p dir="RTL" style="text-align: justify;">بیشتر کشتی&zwnj;هایم را باخته بودم، اما انگار برنده برمی&zwnj;گشتم. سخن حاج طالبیان مزد تلاش من در آوردگاه نهاوند بود. به&zwnj;شدت شیفته شخصیت معنوی او شده بودم. گویی که صدای همه آزادی&zwnj;خواهان را، صدای مظلومیت پدرم را، صدای تختی بزرگ را و پیام آیت&zwnj;الله خمینی را از حنجره او شنیده بودم.</p>

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی میاندار گود آب و آتش