
داشتیم با شهادت رییس جمهور به طور جدی به دهه شصت فکر میکردیم و میگفتیم تنها شباهت به آن دوره فقط رییسجمهوری شهید است که رسیدیم به سنت الهی که «وَتِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ»(سوره مبارکه آل عمران، آیه 140). یعنی هرچه در دهه شصت مادر و پدرهای ما تجربه کردند امروز نوبت ماست که تجربه کنیم. از جنگ خارجی و از منافق داخلی. البته این روزها جنگ، به قول آنها رستاخیز و به قول ما جنگیست آخرالزمانی برای رغم زدن تاریخ. عمریست که تمام پاکان عالم منتظر همچنین روزی بودند. روزی که جبهه باطل و چهره واضح ظلم در عالم نابود شود. حالا این روزها چه ربطی با کتاب #خاکسپاریـبانویـدوم مرگ دارد؟ تمام ربطش آنجایی ست که به تقابل دو جبهه ایران و اسراییل میپردازد. البته نه به این نمایانی این روزها. در سالهای پیش که دورادور و در سایر کشورها برای هم خط و نشان میکشیدیم. آن روزهایی که برای اینکه تهران خط مقدم نباشد در سوریه و لبنان میجنگیدیم. گاهی برای فهمیدن نیازی به تجربه نیست ولی امروز بعضی از مردم و شاید بیشتر مسئولین فهمیدند که معنی جنگ نیابتی در سوریه چیست! هزینه گزافی پرداختیم که شاید بفهمند که عمری در لبنان و غزه و سوریه چه میکردیم. همین جنگ را از سر تهران و ایرانی کم میکردیم اما امروز خدا مقرر کرد تا به سبب سلب نعمت، نعمت را درک کنیم. نعمت امنیت. بگذریم... با رمانی طرف هستیم از جنس رمانهای اطلاعاتی ها. از آن آدمهای امنیتی که هیچی ازشان نمیدانیم! هیچی! حتی وقتی شهید میشوند هم کسی آنچنان نمیفهمد که بودند و چه میکردند. از آن دست آدمها. برای منی که تجربه رمان امنیتی فقط با نوشتههای حدادجهرمی داشتم میتوانم تازه بگویم رمان امنیتی یعنی چه! پر کشش و البته دارای خط داستانی قوی. البته از بعد کشته شدن دستیار شخصیت اصلی، میتوان گفت که داستان سریع پیش رفت و جای کار بیشتری داشت ولی در کل سیر داستانی قوی بود. زیبایی سیر آنجایی بیشتر بود که از آدمهایی ساخته شدند از دل دفاع مقدس هشت ساله اول انقلاب اسلامی که شدند نابغه های جنگی امروز. البته در شهدای امروز شاخص این روزهایمان آنها را میبینیم که نوجوان و جوانهای بودند در هشت سال دفاع مقدس که بزرگ شدند رشد کردند و به برکت امام و انقلاب امروز نخبگان نظامی شدند که جهان مستکبر حسود، چشم دیدنشان را نداشتند. البته که نور خورشید همیشه چشم موشهای کور را اذیت میکرده. طراحی جلد کتاب، نام قسمتهای کتاب و طراحی داخلی کتاب زیباست و به خوانش روان کتاب کمک میکند و برای مخاطب نوجوان بنظرم جذاب باشد. بجز بخشی از کتاب که به تفکرات تلمودی یهودیان و ایدئولوژیهای آنان میپردازد که بنظرم کمی به سمت شعاری شدن پیش میرفت بقیه کتاب روان است و قرار نیست نوجوان با حجمی از نصیحتها روبرو شود. این مخاطب است که پس از همراه شدن با آقای میثمی و همراه شدن با او و دویدن همپای او، با آرمانهای او هم همراه میشود و با دیدگاههای نسلی که سی، چهل سال از او بزرگتر است و در فضای واقعی فهمی از او ندارد، آشنا میشود، خودش را جای او میگذارد و علیه دشمن مشترکشان میجنگد. این روزها باید این کتاب را خواند. در این روزهای گرگ و میش جنگ، میتواند خیلی از گرههای ذهنی نوجوانان را باز کند که امروز اگر جنگی هست، همیشه بوده! این آتش زیر خاکستر مال چهل پنجاه سال پیش است. و باذن الله پایانش را ما مینویسیم همانطور که پایان این کتاب را هم سربازان گمنام ایران زمین رقم میزنند. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
بی سر و ته بود. بزرگش کردن ولی کتاب هیچ ظرافت زبانی نداره
خیلی خوب بود. علاوه بر جذابیت و ماجراجویی یک رمان امنیتی، مطالب پر مغزی در خلال رمان بیان میشه که در کتاب های زندگی نامه شهدا مشابهشون پیدا میشه . و این نشون دهنده ذهن پویای نویسنده و احتمالا اشنایی شون با سیره شهدا و رزمندگان است. رمان پیچیدگی خاص خودشو داره که کشش اش رو بیشتر میکنه.
عالی،درجه ی یک