صفحات کتاب

کنگره

دیویی

کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

<h2>معرفی خلاصه کتاب بلد راه</h2>
<p><strong>خلاصه کتاب بلد راه</strong>، نوشته&zwnj; جیمز فنیمور کوپر می&zwnj;باشد و انتشارات نوژین آن را به چاپ رسانده است. فرصت&zwnj;های کوتاه خود را با در دست گرفتن کتابچه&zwnj;های داستانی، به یک تجربه&zwnj;ی شیرین و به&zwnj;یادماندنی تبدیل کنید! این کتاب، شروعی جذاب برای این تجربه خواهد بود.</p>
<p>این کتاب شامل پنج داستان خلاصه شده درباره&zwnj;ی یک قهرمان بومی آمریکایی&zwnj;ست که همه او را با نام &laquo;بلد راه&raquo; می&zwnj;شناسند. روایت این داستان&zwnj;ها در سال&zwnj;های میانی قرن هجدهم میلادی و آغاز رویارویی مهاجران سفیدپوست با بومیان سرخ&zwnj;پوست می&zwnj;گذرد.</p>
<p>ادبیات کلاسیک هرکشور را می&zwnj;توان راهنمای سفر به روزگار قدیم و تماشای زندگی سیاسی و اجتماعی مردمان گذشته&zwnj;ی آن دوره دانست؛ راهنمایی که به&zwnj;واسطه&zwnj;ی قلم نویسنده، اطلاعات جذاب و بکری از سرزمین&zwnj;های دور و روزگار فراموش&zwnj;شده به دست ما می&zwnj;دهد. اگر شما نیز برای سفر ادبی به جهان قبایل سرخ&zwnj;پوستی آماده هستید، خلاصه کتاب بلد راه (The leatherstocking tales) اثر جیمز فنیمور کوپر (James Fenimore Cooper)، بلیط پرواز شما به دل این ماجراجویی خواهد بود.</p>
<p>جیمز فنیمور کوپر در این اثر مخاطب را راهی قرن هجدهم و سرزمین&zwnj;های آمریکای شمالی خواهد کرد؛ جایی که در آن سال&zwnj;ها محل پیوند بومیان و ساکنان قدیمی سرزمین&zwnj;های آمریکا یعنی سرخ&zwnj;پوستان، با مهاجران جدید این کشور، یعنی سفید&zwnj;پوستان بود. پنج داستان این اثر تلخیص&zwnj;شده، همگی روایت&zwnj;های مرتبطی از یک قهرمان داستانی با نام ناتی بامپو (Natty Bumppo) است. ناتی بامپو که در طول داستان&zwnj;های نویسنده نام&zwnj;های مختلفی نیز به خود می&zwnj;گیرد، از پدرومادری سفیدپوست متولد شده اما تمام زندگی خود را میان سرخ&zwnj;پوستان گذرانده و اکنون با برادر ناتنی و سرخ&zwnj;پوست خود به یک قهرمان بومی و جنگ&zwnj;جویی بی&zwnj;باک تبدیل شده. همه بامپو را با جوراب&zwnj;های چرمی&zwnj;اش می&zwnj;شناسند و بابت نقش راهنما و رهبری&zwnj;اش او را&laquo;بلد راه&raquo; صدا می&zwnj;زنند. خلاصه کتاب بلد راه، ماجراهایی حماسی از مردمان سرخپوستان در آن برهه&zwnj;ی حساس است و در خلال خود به منش و دیدگاه مردمان آن روزگار به مفاهیم بزرگی مثل زندگی و وطن نیز می&zwnj;پردازد. &laquo;شکارچی گوزن&raquo;، &laquo;آخرین موهیکان&raquo;، &laquo;بلد راه&raquo;، &laquo;پیشرو&raquo; و &laquo;هامون&raquo; داستان&zwnj;های این کتاب هستند.</p>
<p>داستان&zwnj;های این مجموعه&zwnj;ی جذاب و خواندنی بین سال&zwnj;های 1823 تا 1841 به انتشار درآمد و نسخه&zwnj;ی ترجمه و خلاصه&zwnj;شده&zwnj;ی آن نیز با تلاش نشر نوژین و ترجمه&zwnj;ی زکیه هدایتی به دست علاقه&zwnj;مندان رسیده است.</p>
<h2>گزیده کتاب خلاصه کتاب بلد راه</h2>
<p>پس از سفری طولانی، شکارچی گوزن و هنری مارچ (ملقب به هری عجول) از جنگل بیرون و به منطقه پاکسازی شده در نزدیکی دریاچه گلیمر&zwnj;گلس می&zwnj;آیند. شکارچی گوزن به کنار صخره&zwnj; سنگی بزرگی در نزدیکی دریاچه که به عنوان محلی برای ملاقات با سرخپوست&zwnj;های مسافر شناخته می&zwnj;شد، آمده است تا یکی از دوستان خود را که سرخپوستی اهل دلاوِر است، ملاقات کند. شکارچی گوزن برای اولین بار دریاچه را می&zwnj;بیند و با دیدن آن منظره زیبا به وجد می&zwnj;آید. هنری برای دیدار با تام هاتر (تام شناور) که در نزدیکی دریاچه با دو دخترش جودیس و هتی زندگی می&zwnj;کرد آمده است. هنری به جودیس علاقه دارد اما جودیس به او اعتنا نمی&zwnj;کند.</p>
<p>تام خانه&zwnj;ای بر توده&zwnj;های خشکی میان دریاچه به منظور محافظت از خود در برابر سرخپوست&zwnj;های مهاجم ساخته بود و بعدها به آن لقب قلعه موسکرات را داد؛ یک لنج با تمام امکانات رفاهی نیز داشت تا در صورت لزوم از آن برای حرکت در دریاچه استفاده کند، او لقب آرک را به لنج خود داده بود. طول دریاچه حدود ده مایل و عرض آن یک مایل است.</p>
<p>هنگامی که شکارچی گوزن و هِنری به قلعه می&zwnj;رسند، خانواده هاتر از آنجا رفته&zwnj; بودند. شکارچی گوزن و هنری سوار بر قایق کوچکی به دریاچه می&zwnj;روند، آرک را پیدا می&zwnj;کنند که در ساحل لنگر انداخته است و شاخه&zwnj;های آویزان درخت&zwnj;ها، آن را پنهان کرده&zwnj;اند. خانواده هاتر کفشی از جنس پوست گوزن پیدا کرده بودند که متعلق به سرخپوست&zwnj;ها است و شکارچی گوزن گفت که این کفش&zwnj;ها متعلق به اهالی دلاور نیست، پس سرخپوست&zwnj;هایی از دیگر قبیله&zwnj;ها در این منطقه رفت و آمد می&zwnj;کنند. در راه بازگشت به قلعه یکی از سرخپوست&zwnj;ها به آن ها حمله می&zwnj;کند، آن ها فرار می&zwnj;کنند و جان سالم به در می&zwnj;برند، هنگامی که به قلعه می&zwnj;رسند خیالشان راحت می&zwnj;شود، زیرا از زمانی که شکارچی گوزن و هنری عجول از قلعه خارج شدند کسی پایش را آنجا نگذاشته است.</p>

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی خلاصه کتاب بلد راه