
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب «معلم انگلیسی»، داستان زندگی دختری به اسم ماهگل رو توی یکی از روستاهای شمالی و تو روزگار سخت قحطی و جنگ جهانی اول روایت میکنه. ماهگل از سنین بچگی کلی سختی کشیده؛ مادرش از دنیا رفته، پدرش اون رو رها کرده و ماهگل نوجوون، در مقابل روستاییهایی که اون رو بدشگون و نحس میدونن، تنها مونده. ماجرای اصلی کتاب از جایی شروع میشه که ماهگل 17 ساله مجبور میشه به عقد یه خانزادهی سنوسالدار به اسم رسولخان دربیاد. و ما در کنار اون اسم و رسم همسرش و سور و سات عروسی اعیونی، دختری رو میبینیم که با چشمای پر اشک و دل پر، سر سفرهی عقد نشسته و سعی میکنه بغضش رو قورت بده. ولی این فقط شروع ماجراست و همه چی با ورود به خونه خان، حتی پیچیدهتر میشه و با ورود یه شخصیت جدید به این خونه به عنوان «معلم انگلیسی» که در واقع نماد استعمار و نفوذ انگلستان تو اون دورهست، مسیر داستان عوض میشه. این معلم با ظاهر شیک و باکلاس و فرنگی خودش، سعی میکنه سبک زندگی ماهگل رو تغییر بده. نویسنده به خوبی تونسته فضای روستا، حال و هوای اون دوران و مشکلات مردم رو تصویر و خواننده رو با خودش همراه کنه، جوری که حس میکنی داری فیلم میبینی. وقتی کتاب رو میخوندم، خیلی دلم واسه ماهگل میسوخت، اما همزمان تحسینش هم میکردم چون با وجود تموم سختیهایی که تو زندگی کشید، محکم در برابرشون ایستاد و ادامه داد. این کتاب ترکیبی از زندگی مردم محلی، استعمار، جنگ و روابط انسانی رو در برهه حساسی از تاریخ کشورمون به تصویر میکشه که زیاد بهش پرداخته نشده. «معلم انگلیسی» یه داستان زنونه، تاریخی و پر از حسه؛ از اونایی که آخرش دلت میخواد یه کم ساکت بشینی و بهش فکر کنی. نه فقط یک داستان زنانه ساده، بلکه یه روایت تاریخی با ارزش از ایران و ایرانیه که شما رو وادار میکنه به تاریخ، سنت و استعمار نگاه دقیقتری بندازین. اگه فیلمهایی مثل یتیمخانه ایران و کتاب سووشون رو دوست داشتید، این کتاب رو بخونید و این بار، این ماجرا رو از چشم ماهگل، یک دختر روستایی و معلم انگلیسیش، بررسی کنید. این مرور برای چالش مرورنویسی فراکتاب بهار نوشته شده.
بسیار عااالی.. به امید خشکیدن ریشه استعمار و خودبزرگ پنداری