
بسم الله الرحمن الرحیم #چالش ـ مرورنویسی -فراکتاب کتاب یک دست ها را نشر جمکران به چاپ رسانده است. از روی جلد کتاب و نام آن فکر میکردم که مثلا خاطرات جانبازان قطع عضو دفاع مقدس شاید در آن بیان شده باشد. ولی در تبلیغ کتاب در کانالی متوجه شدم مربوط به زمان متوکل است. و قالب کتاب، داستانی است. داستان در زمانه امام هادی علیه السلام میگذرد در حالی که متوکل عباسی، حضرت را از مدینه به سامرا فرا میخوانند و در حصر خانگی قرار می دهند و به شدت فضا را برای امام و شیعیان تنگ میکنند. شخصیت اصلی داستان ابن سکیت است که شیعه است و محبت اهل بیت علیهم السلام. و از وقتی حضرت به سامرا آمده در تب و تاب ملاقات با ایشان است. شاگردی به نام آشر دارد که تازه مسلمان شده است. روزی پیک دربار به درب خانه ابن سکیت می آید و او را به دربار فرا میخوانند و وزیر متوکل به او میگوید که میخواهد استاد فرزندانش شود. و این سر آغازی است بر ورود ابن سکیت به دربار. ابن سکیت عالمی بزرگ آوازه است که شیوه تقیه را در دربار پیش میگیرد. کار او به جایی میرسد که فرزندان متوکل هم شاگرد او می شوند. اما ابن سکیت ناراحت است که در دربار طاغوت رفت و آمد دارد. نویسنده در خلال داستان به کرامات حضرت هادی علیه السلام هم اشاره دارد. یک نمونه اش این است که همه اطبا از درمان زخم متوکل عاجز شده اند. مادرش از حضرت هادی علیه السلام راهکار میخواهد. متوکل درمان شده و مادرش برای حضرت، هدیه میفرستند. در این کتاب، داستان معروف مجلس عیش متوکل و قصیده معروفی که حضرت میخوانند بیان شده است. متوکل، گاهی ابن سکیت را برای سرکشی و سوال به خانه حضرت میفرستد. ابن سکیت هم بسیار خرسند از این موقعیت ها میشود. اما بسیار با سیاست رفتار میکند تا بتواند ادامه دهد و شیعه بودنش آشکار نگردد. جریان یک دست ها در ادامه کتاب بیان می شود. متوکل که آدمی کینه جوست و با اهل بیت علیهم السلام خصومتی شدید دارد دستور میدهد قبر امام حسین علیه السلام و شهر کربلا تخریب شود. سپس میگوید هرکه بخواهد می تواند زیارت کربلا برود اما یک دستش قطع میشود. ابن سکیت و دو سه نفر از آشنایان مخفیانه به زیارت می روند. ماموران دست دوستانش را قطع میکنند و او میگریزد و ناراحت است که چرا در دربار این طاغوت، رفت و آمد دارد در حالی که دوستانش این گونه مورد آزار واقع شده اند. در ادامه متوکل به او مشکوک شده و سوالی از او میپرسد تا از تشیع او اطمینان حاصل کند.در آخر کار، پرده از تشیع او کنار میرود و به طرز ناراحت کننده ای به شهادت میرسد و نامش در جرگه عشاق به ثبت میرسد. #این یادداشت را برای شرکت در چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام.
بسیار عالی