کتابشناسی ملی

شابک

سال نشر

صفحات کتاب

کنگره

دیویی

<h2 style="text-align: justify;"><span style="background-color: rgb(255,255,255); color: rgb(0,0,0);">معرفی کتاب روزهای اردیبهشت</span></h2>
<p style="text-align: justify;"><span style="background-color: rgb(255,255,255); color: rgb(0,0,0);"><strong>روزهای اردیبهشت </strong>زندگی&zwnj;نامه&zwnj;ی آزاده&zwnj;ی جانباز مصطفی اردیبهشت اثر مجید جعفرآبادی، روایت یک زندگی پر از رنج از کودکی تا آزادگی است. زندگی کودکی و نوجوانی در کانون کارآموزی، زندگی پربرکت و نورانی او در اردوگاه شهدای تخریب در کسوت یک تخریبچی از پاییز ۱۳۶۲ تا پایان جنگ، و بیش از دو سال اسارت در رمادی و تکریت. کمتر کسی است که از ده&zwnj;سالگی تا ۲۸ سالگی، زندگی در سه اردوگاه را تجربه کرده باشد. حالا قرار است &laquo;مصطفی اردیبهشت&raquo; روایتگر یک تجربه&zwnj;ی ناب باشد.</span></p>
<h2 style="text-align: justify;"><span style="background-color: rgb(255,255,255); color: rgb(0,0,0);">گزیده کتاب روزهای اردیبهشت</span></h2>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">جلوی یکی از درهای کناری بهداری، یک کامیون در حال سوختن بود. از در جلویی خارج شدم و به پنج ثانیه نرسید که یک عراقی از خاکریز کوتاه کنار جاده بالا آمد و از فاصلۀ ده&zwnj;متری به&zwnj;سمت من شلیک کرد. تک&zwnj;تیر هم نزد، رگبار را روی من گرفت که سه تا گلوله خوردم.</p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">یکی به انگشت سبابۀ دست راست خورد، یکی بالای ران پای راست، که از پشت پا درآمد و در لحظۀ افتادن به زمین هم، یک گلوله به پنجۀ پای چپم خورد؛ همان پایی که چند سال قبل، مچ آن را مین&zwnj;کوب خرد کرد. یک ترکش هم که از موشک هلیکوپتر خورده بودم. گلوله که به رانم خورد، احساسم مثل زمانی بود که یک میل بافتنی را داخل یک ابر فرو کرده باشی. در آن دقایق اول، هم درد خاصی نداشت. شکر خدا هیچ گلوله&zwnj;ای در بدن من نماند و هیچ استخوانی هم از من نشکست. با صدای بلند گفتم &laquo;یاابوالفضل&raquo; و به زمین خوردم.</p>

کتابخوان و فروشگاه کتاب

نظرات کاربران و نقد و بررسی روزهای اردیبهشت